باولی

لغت نامه دهخدا

باولی. [ وَ ] ( ص نسبی ) منسوب به باول که شهری است که جامه ابریشمی در آنجا خوب بافند. ( از غیاث اللغات ). همان بابلی است. ( آنندراج ).

باولی. [ وَ ] ( ص نسبی ) نوعی از بافته های زربفت و ابریشمین منسوب به باول :
قباهای خاص از پی هر کسی
قبا باولیهای زرکش بسی.
نظامی.

باولی. [ وَ ] ( اِ ) مرغی که پروبال کنده پیش باز و قوش نوآموخته اندازند که به شکار دلیر شود. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

مرغی است که بال و پر آنرا کنده باشند و پیش باز اندازند تا شکار بیاموزد

دانشنامه عمومی

شهر باولی ( به روسی: Бавлы ) در کشور روسیه و در جمهوری تاتارستان واقع شده است.
عکس باولیعکس باولی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

باولی:نام یکی از طوایف ایل ترک نژاد آغاجاری است
آغاجاری یا آغاجری:نام مردمی ترک نژاد
این تیره در قدیم ایلی بزرگ و داراى شاخه هاى طایفه ای: قره جری، تیلکوهی، جغتائی، جامه بزرگی، ویسی، شهروئی، شیرالی، بیگدلی، بیجنی، بوالی، باولی، بالیاوی، گشتیل، خلیفه ای، عبداللهی، قراماسوقی ( سوقی ) ، چنگلوائی بوده است. آنها از عم زادگان افشارها و همراهان اتابک سنقر بن مودود سلغرى ( ۵۵۷ ـ ۵۴۰ق ) مىیباشند که پس از حاکمیت آن سنقر در فارس که بعدها به اتابکان فارس مشهور شدند در کهکیلویه اقامت کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

این طایفه که در منطقهٔ بلاد شاپور ( شهر قدیم دهدشت و توابع ) سکونت داشته اند به مرور زمان در اثر اتفاقات تاریخی ضعیف شده و سازمان قومی آنها از هم گسسته است تا جائیکه از آنان طایفه هاى کوچکی مانده اند که بعضی از آنان مستقل هستند و قسمتی به صورت پراکنده در حومهٔ بهبهان و ایلات دیگر زندگی مینمایند

باولی یعنی بزرگ بزرگ خاندان از ولی میادسرپرست دار گروه طایفه ایل، منسب، دارد، دارای منسب، بزرگ دارای، فر، وجلال، همان بزرگی بزرگ منشی است

بپرس