باوفا

/bAvafA/

برابر پارسی: پای بند، دلبسته

معنی انگلیسی:
faithful, fast, loyal, true, single-hearted, sound, truehearted, trusty

لغت نامه دهخدا

باوفا. [ وَ ] ( ص مرکب ) که وفا دارد. وفادار :
کم آزاری و بردباریش خوست
دلش باوفا و کفش باسخاست.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

که وفا دارد

دانشنامه عمومی

باوفا (فیلم ۱۹۹۶). باوفا یا وفادار ( به انگلیسی: Faithful ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۶ و به کارگردانی پل مازورسکی است. در این فیلم بازیگرانی همچون شر، چاز پالمینتری، رایان اونیل، آمبر اسمیت، استیون اسپینلا و جفری رایت ایفای نقش کرده اند.
عکس باوفا (فیلم ۱۹۹۶)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

fast (صفت)
سفت، تند، سریع، سرزنده، سبک، رنگ نرو، سریع السیر، تندرو، با وفا، فوری، جماز، عجول، جلد و چابک

loyal (صفت)
وفادار، صادق، ثابت، پا بر جا، وظیفه شناس، با وفا، امین، مشروع

faithful (صفت)
پایدار، با ایمان، با وفا

unfailing (صفت)
پایدار، با وفا، تمام نشدنی

trustable (صفت)
با وفا

فارسی به عربی

صوم , موالی
مخلص

پیشنهاد کاربران

سخت پیمان. [ س َ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) آنکه در پیمان خود وفادار باشد. با وفا. عهد ناشکن : سخت پیمان بود در دین. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310 ) .
دوستان سخت پیمان را ز دشمن باک نیست
شرط یارانست کز پیوند یارش نگسلد.
سعدی.
وفاسگال. [ وَ س ِ ] ( نف مرکب ) وفاسگالنده. آنکه وفا پیشه خود سازد. وفااندیش. وفادار. ( آنندراج ) . || خیرخواه و نیک اندیش. || خوش نفس. ( ناظم الاطباء ) .
وفادار
در پهلوی " ایکانگ " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی .

بپرس