باودای

لغت نامه دهخدا

باودای. ( اِخ ) رئیس قورچیان دستگاه امیر نوروز در زمان غازان خان : فرمان شد تا باودای که امیر قورچیان بود از حال ایشان تفحص نماید. ( تاریخ مبارک غازانی ص 46 ). شهزاده غازان ، باودای را که امیر قورچیان بود یعنی ساقه و کجکه در اهتمام او بود فرمود تا احوال آن سپاه بازداند. ( همان کتاب ص 52 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس