باوج

لغت نامه دهخدا

باوج. [ وَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بهمئی گرمسیر بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان در 30 هزارگزی شمال باختری لک لک. محصول آنجا پشم و لبنیات. ساکنین آن از طایفه بهمئی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

باوج. [ وَ ] ( اِخ ) دهی ازدهستان ابوالفارس بخش رامهرمز شهرستان اهواز که در 35 هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز واقع است و آب آن از رودخانه ابوالفارس تأمین میشود. ساکنان آن از طایفه بهمئی میباشند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

نام دهی از شهرستان اهواز است

دانشنامه عمومی

باوج شهری از توابع بخش ابولفارس شهرستان رامهرمز در استان خوزستان ایران است. این شهر که مرکز بخش ابوالفارس می باشد در شمال شرقی شهرستان رامهرمز قرار دارد. مردم این شهر از ایل بهمئی و تیره علاالدینی می باشند
رودخانه باوج ابوالفارس که از رشته کوه های زاگرس سرچشمه می گیرد پس از عبور از باوج و روستاهای ابوالفارس و بین دوتا کوه که دوگچه نامیده می شود، وارد روستای سلطان آباد رامهرمز می شود و از آنجا به رودخانه مارون می ریزد.
این شهر در دهستان ابوالفارس قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۹۴ نفر ( ۱۱۲خانوار ) بوده است.
عکس باوج
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

باوج یعنی دور بودن از یار
باوج یعنی جایگاهی برای استراحت وآرامش

بپرس