باهوش

/bAhuS/

مترادف باهوش: تیز، داهی، زرنگ، زیرک، باذکاوت، عاقل، متیقظ، محیل، ناقلا، نکته دان، هوشمند، هوشیار

متضاد باهوش: بی هوش، کانا

معنی انگلیسی:
genius, intelligent, smart, clever, brainy, intelligrnt, gifted, penetratin, penetrating

لغت نامه دهخدا

باهوش. ( ص مرکب ) کسی که هوش دارد. هوشمند. زیرک. کَیِّس. هوشیار :
بدین داستان زد یکی مهرنوش
پرستار باهوش و پشمینه پوش.
فردوسی.
شکیبا و باهوش و رای و خرد
هزبر ژیان را به دام آورد.
فردوسی.
بدان مرد باهوش و با رای و شرم
بگفتند با لابه بسیار گرم.
فردوسی.
|| آگاه. بیدار. زنده :
نمی دانم آن شب که چون روز شد
کسی بازداند که باهوش بود.
سعدی ( طیبات ).
و رجوع به هوش شود.
- با هوش آمدن ؛ به هوش آمدن. بخود آمدن. مقابل از خود رفتن و بیخود شدن. افاقه. فواق. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ).
- با هوش دل ؛ که هشیار باشد. نبیه :
یکی مرد باهوش دل برگزید
به ایران فرستاد چون می سزید.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکهه دارای هوش قوی است هوشمند مقابل بی هوش .

فرهنگ معین

(ص مر. ) آن که دارای هوش قوی است ، هوشمند.

واژه نامه بختیاریکا

آتِشَک؛ چار تی؛ چار تی چار انگله؛ چاریار

دانشنامه عمومی

باهوش (فیلم ۲۰۱۴). باهوش ( به تلوگویی: Loukyam ) و ( به انگلیسی: Wit ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۴ و به کارگردانی سریواس است. در این فیلم بازیگرانی همچون گوپیچاند، راکول پریت سینگ، موکش ریشی، راهول دو و همسا ناندینی ایفای نقش کرده اند.
عکس باهوش (فیلم ۲۰۱۴)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

apprehensive (صفت)
بیمناک، نگران، درک کننده، با هوش، زود فهم

bright (صفت)
درخشان، فروزان، زرنگ، تابان، روشن، با هوش، تابناک، افتابی، باکله

clever (صفت)
با استعداد، زیرک، زرنگ، چابک، معقول، با هوش، ناقلا، با خرد

understanding (صفت)
ماهر، با هوش، مطلع، فهمیده

smart (صفت)
فعال، زیرک، زرنگ، چالاک، با هوش، شیک، ناتو، جلوه گر

keen (صفت)
تند، حاد، تیز، حساس، زیرک، مشتاق، با هوش، مایل، قوی، شدید، خاطرخواه

shrewd (صفت)
زیرک، زرنگ، حیله گر، با هوش، ناقلا، موذی

spry (صفت)
زرنگ، چابک، چالاک، فرز، سریع، با هوش، دانا، قشنگ

intelligent (صفت)
با هوش، هوشمند، سریع الانتقال

ingenious (صفت)
ماهر، با هوش، دارای قوه ابتکار، ناشی از زیرکی، مبتکر، دارای هوش ابتکاری، مخترع

spiffy (صفت)
با هوش، زیبا، عالی، خوش منظر، تمیز

knowing (صفت)
با هوش، دانا، کاردان، فهمیده، عارف، زیرکانه، با ادراک

sagacious (صفت)
زیرک، با هوش، دانا، هوشمند، بافراست

knowledgeable (صفت)
زیرک، با هوش، مطلع، بصیر، قابل درک، وارد بکار

precocious (صفت)
نا بهنگام، با هوش، زود رس، فلفلی، پیش رس

swish (صفت)
با هوش

فارسی به عربی

انیق , ذکی , فحم , لامع , متحمس , متردد , واسع الاطلاع
مبدع

پیشنهاد کاربران

از یه پسر زرنگ پرسیدم:
تو اینقدر باهوشی؛ پس چی میخوی بشی؟
گفت: پلیس تا دزد بگیرم وبندازم زندان.
گفتم: اگه زندان پر شد پس چِکار میخوی بکنی؟؟
گفت: یه زندان بزرگتر بسازم!
گفتم:عجب!
مگه باهوش وزرنگ نیستی؟؟؟
...
[مشاهده متن کامل]

گفت:چرا؟هستم!
گفتم: پس دانشمند شو و از دزدی ودزدشدن جلوگیری کن!
گفت:این یه راهی سخت هست!
. . .

ذکیه
گیرنده ذهنی قوی وبه جادریافت کننده صحیح ودرست هر مساله ای.
با فر و هوش ؛ باهوش. هوشمند :
منادی گری برکشیدی خروش
که ای نامداران با فر و هوش.
فردوسی.
صاحب فطنت . [ ح ِ ف ِ ن َ ] ( ص مرکب ) زیرک . باهوش : پادشاهی بود او را سه پسرهر سه صاحب فطنت و صاحب نظر. مولوی .
صاحب فراست
روشن قیاس. [ رَ / رُو ش َ ق َ ] ( ص مرکب ) روشن رای. کنایه از کسی که فکر صحیح و تدبیر صائب داشته باشد. ( آنندراج ) . کنایه از صاحب فراست. ( انجمن آرا ) ( از برهان ) . زیرک و تیزفهم و بافراست. ( ناظم الاطباء ) :
نکوسیرتش دید و روشن قیاس
سخن سنج و مقدار مردم شناس.
سعدی.
اهل تمیز. [ اَ ل ِ ت َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) مُمَیِّز. باهوش. باخرد. هوشمند : تفاوت میان ملاحظت دوستان و نظرت دشمنان ظاهرست و پوشانیدن آن بر اهل تمیز متعذر. ( کلیله و دمنه ) .
یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند ز ابن عبدالعزیز.
سعدی.
و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود.
زیرک
باهوش در انگلیسی میشه clever , smart یا intelligent
زرنگ
متفکر
باهوش، زیرک، یا کسی که iq بالایی داره مثل خودم🤓🤓😜😜
معنی با هو ش یا زیرک می شود clever یا smart
ویرا
زکی
نخبه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس