باهمان. ( از مبهمات ) بهمان. مرادف فلان. ( برهان قاطع ). متتابع فلان که چیزی مجهول و غیر معلوم باشد. ( آنندراج ) : ز مطرب سرود آرزویم نخواهم نگویم فلانی تو یا باهمانی.علی بن حسن باخرزی ( از فرهنگ جهانگیری و شعوری ). رجوع به فلان و بهمان شود.