باهده

لغت نامه دهخدا

باهده. [ هَُ دَ ] ( ص مرکب ) راست. درست. ( آنندراج ). باحق. محق. مقابل بیهده که ناحق باشد. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس