بانگ خروس

لغت نامه دهخدا

بانگ خروس.[ گ ِ خ ُ ] ( اِ مرکب ) آن بانگ که از نای خروس برآید. || اسم پاس سوم از شب است که قصد از نصف شب الی طلوع فجر میباشد... بعضی برآنند که بانگ زدن خروس بردوقسم است : یکی قدری بعد از نصف شب و دیگری که سه از نصف شب گذشته باشد. ( از قاموس کتاب مقدس ).
- بانگ خروس نشنیدن ؛ ذخیره و دفینه داشتن کسی که هیچکس برآن واقف نباشد: فلان آن اندازه پول دارد و پول او بانگ خروس نشنیده است.

فرهنگ فارسی

آن بانگ که از نای خروس بر آید

مترادف ها

crow (اسم)
غراب، دیلم، زاغ، کلاغ، اهرم، بانگ خروس

فارسی به عربی

غراب

پیشنهاد کاربران

بپرس