بانگ برقدم زدن ؛ جلد و تیز رفتن. ( آنندراج ) . هی برقدم زدن. بتندی روبراه نهادن. تیز رفتن :
ز مسجد نعره ٔمستان علم زد
مؤذن بانگ از آنجا برقدم زد.
محمدقلی سلیم ( از آنندراج ) .
ز مسجد نعره ٔمستان علم زد
مؤذن بانگ از آنجا برقدم زد.
محمدقلی سلیم ( از آنندراج ) .