که از تخمه تور وز کیقباد
یکی شاه سر برزند بانژاد.
فردوسی.
هنرمند و بادانش و بانژادتو شادی و این دیگران از تو شاد.
فردوسی.
هشیوار و آهسته و بانژادبسی نامبردار دارد بیاد.
فردوسی.
کسی کش فلاطون به دست اوستادخردمند و بادانش و بانژاد.
فردوسی.
و رجوع به نژاد و نژاده شود.