بانوی شالوت گفت، من از سایه ها بیزارم ( انگلیسی: I Am Half - Sick of Shadows, Said the Lady of Shalott ) یک نقاشی از جان ویلیام واترهاوس است که در ۱۹۱۵ تکمیل شده است. [ ۱] این نقاشی، سومین نقاشی واترهاوس است که صحنه ای از شعر بانوی شالوت اثر آلفرد تنیسون را به تصویر می کشد. عنوان این نقاشی، نقل قولی است از دو مصرع پایانی بند چهارم و پایانی بخش دوم شعر تنیسون:
این نقاشی، نقطه ای را از داستان بانوی شالوت به تصویر می کشد که پیش از دو نقاشی دیگر قبلی واترهاوس در سال های ۱۸۹۴ و ۱۸۸۸ واقع شده است. بانوی شالوت، هنوز زندانی است، هنوز در حال بافتن پرده های نگارین است و به دنیای بیرون تنها از طریق انعکاس آینه ای که پشتش قرار دارد، نگاه می کند. در نقاشی، آینه یک پل را نشان می دهد که روی رودخانه ای بسته شده که به سوی دیوارها و برج های کملوت می رود. همین طور پیداست که زن و مردی در نزدیکی پل هستند؛ شاید همان دو دلداده مصرع «از دو عاشق که تازه به هم رسیده بودند. » این صحنه، پیش از آن است که تصویر لانسلوت در آینه پیدا شود و او را تحریک کند تا از زندانش خارج شود و به سمت مرگ برود. تابلو بانوی شالوت را در حال فراغت از بافندگی و استراحت نشان می دهد. [ ۲]
بانو لباسی قرمز به تن دارد و در اتاقی است با ستون هایی به سبک رمانسک. قاب ماشین ریسندگی و کفپوش ها بیننده را به اتاق راهنمایی می کند جایی که سرخ، زرد و آبی درون اتاق، انعکاس رنگ های زنده بیرون است. ماکوی دستگاه ریسندگی، قایق را به ذهن متبادر می کند که پیش بینی مرگ بانوی شالوت در قایق است.
این نقاشی اولین بار در نمایشگاه آکادمی سلطنتی ۱۹۱۶ به نمایش درآمد. سپس در ۱۹۲۳ در ازای ۳۰۰ گینه به جِی. جی. گریفیث فروخته شد و از دست دلال آثار هنری، آرتور کاسرس خارج شد. سپس در مالکیت آقا و خانم فریدریک کون درآمد و در ۱۹۷۱ به دست همسر مهندس کانادایی، فیلیپ برنی جکسون، از نوادگان این زوج، به گالری هنر اونتاریو اهدا شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین نقاشی، نقطه ای را از داستان بانوی شالوت به تصویر می کشد که پیش از دو نقاشی دیگر قبلی واترهاوس در سال های ۱۸۹۴ و ۱۸۸۸ واقع شده است. بانوی شالوت، هنوز زندانی است، هنوز در حال بافتن پرده های نگارین است و به دنیای بیرون تنها از طریق انعکاس آینه ای که پشتش قرار دارد، نگاه می کند. در نقاشی، آینه یک پل را نشان می دهد که روی رودخانه ای بسته شده که به سوی دیوارها و برج های کملوت می رود. همین طور پیداست که زن و مردی در نزدیکی پل هستند؛ شاید همان دو دلداده مصرع «از دو عاشق که تازه به هم رسیده بودند. » این صحنه، پیش از آن است که تصویر لانسلوت در آینه پیدا شود و او را تحریک کند تا از زندانش خارج شود و به سمت مرگ برود. تابلو بانوی شالوت را در حال فراغت از بافندگی و استراحت نشان می دهد. [ ۲]
بانو لباسی قرمز به تن دارد و در اتاقی است با ستون هایی به سبک رمانسک. قاب ماشین ریسندگی و کفپوش ها بیننده را به اتاق راهنمایی می کند جایی که سرخ، زرد و آبی درون اتاق، انعکاس رنگ های زنده بیرون است. ماکوی دستگاه ریسندگی، قایق را به ذهن متبادر می کند که پیش بینی مرگ بانوی شالوت در قایق است.
این نقاشی اولین بار در نمایشگاه آکادمی سلطنتی ۱۹۱۶ به نمایش درآمد. سپس در ۱۹۲۳ در ازای ۳۰۰ گینه به جِی. جی. گریفیث فروخته شد و از دست دلال آثار هنری، آرتور کاسرس خارج شد. سپس در مالکیت آقا و خانم فریدریک کون درآمد و در ۱۹۷۱ به دست همسر مهندس کانادایی، فیلیپ برنی جکسون، از نوادگان این زوج، به گالری هنر اونتاریو اهدا شد.