بانبشن

لغت نامه دهخدا

بانبشن. [ ب ِ ] ( اِ ) ملکه. شاه زنان. شه بانو. در کعبه زرتشت ( واقع در نقش رستم نزدیک تخت جمشید ) زنی بنام آذراناهید و عنوان بانبشنان بانبشن ( ملکه ملکه ها ) ذکر شده که ظاهراً همسر شاهپور است... اکنون مهری موجود است که برآن لقب ملکه مادر هرمزد سوم بصورت بانبشنان بانبشن به حروف پهلوی کنده کاری شده است. و رجوع به ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 252 و 313 شود.

فرهنگ فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس