بامگاه. ( اِ مرکب ) گاه بام. هنگام صبح صبحگاه. ( فرهنگ نظام ). بامداد. ( آنندراج ). صبح. علی الصباح. ( ناظم الاطباء ) : به من شراب مپیمای بامگاه مبادا که مست گردم و از دیدن تو بی خبر افتم.
سنجرکاشی.
|| فردا صبح. ( ناظم الاطباء ). اما این معنی مخصوص این نسخه است.