بامناعت

لغت نامه دهخدا

بامناعت. [ م َ ع َ ] ( ص مرکب ) که مناعت دارد. بلندطبع منیعطبع. بلندهمت.

فرهنگ فارسی

بلند طبع مناعتدار

مترادف ها

high-minded (صفت)
مغرور، سخاوتمند، خوش طینت، بامناعت، بزرگ منش

پیشنهاد کاربران

( سپهرآیین ) سپهرآیین. [ س ِ پ ِ ] ( ص مرکب ) آنکه صفت و آیین او چون سپهر بود. بلندطبع :
خسرو جلال الدین سزد دارای شروان این سزد
برجش سپهرآیین سزد دوران نو پرداخته.
خاقانی.
مناعت دار
صلب المعجم. [ ص ُ بُل ْ م َ ج َ ] ( ع ص مرکب ) عزیزالنفس. ( منتهی الارب ) . نادرالوجود.
صلب المعجم. [ ص ُ بُل ْ م َ ج َ ] ( ع ص مرکب ) عزیزالنفس. ( منتهی الارب ) . نادرالوجود.

آبرومند

بپرس