بامزگی کردن

پیشنهاد کاربران

بامزگی کردن: [در تداول عامه ]خوش طبعی کردن . شوخ بودن کردن . شیرین کاری جهت جلب توجه.
( ( برای این از جیبم افتاد که مرتیکه ی دیوانه گفت بند کفشم باز شده و دولا که شدم تلفن افتاد زمین " . "در ضمن بند کفشم باز نبود. ". . . چشم های ریز شیرین ریز تر شد . "بند کفشت باز نبود؟""نه لابد مثلا داشت با مزگی می کرد" . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص23 . ) )

بپرس