بامره. [ رَه ] ( اِ مرکب ) بام راه. راه بام. پلکان که بدان ببام روند. ( از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192 ). زینه. ( آنندراج ). رازینه ( مخفف راه زینه ). ( از ناظم الاطباء ). نردبان. بامره. [ م ُرْ رَ ] ( اِخ ) صورتی از ابومرة. و آن کنیه ابلیس است. ( آنندراج ). شیطان. ابوخلاف : نیست اندر جهان نکونفسی نا کسی مانده چرخ را نه کسی اندرین کارگاه بامره تو به لاحولشان مشو غره.
سنائی ( از شرح حدیقه ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) راهی که به پشت بام رود راه بام نردبان .
فرهنگ عمید
۱. بام راه، راه بام، راهی که به پشت بام می رود. ۲. پلکان، نردبان.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَقُومَ: که بایستی - که برپاست(در جمله "أَن تَقُومَ ﭐلسَّمَاءُ وَﭐلْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ") ریشه کلمه: امر (۲۴۹ بار) ب (۲۶۴۹ بار) ه (۳۵۷۶ بار)
منظور از «امر» قوانین و نظاماتی است که به فرمان پروردگار در عالم هستی حکومت می کند و آنها را در مسیر خود رهبری می نماید; منظور از «امر» در سوره «سجده»، «دین و مذهب» است.