بامب


معنی انگلیسی:
pop

لغت نامه دهخدا

بامب. ( اِ صوت ، اِ ) آوایی که از زدن دست گشاده بر سر کسی برآید. || در تداول عامه ، توسری و ضربتی که با کف دست بر سر کسی زنند. بامبه. بامبَچَه. زخمی که با کف دست برمیان سر کسی زنند. بام. ضربه که با کف گشاده بر میان سر زنند. ( یادداشت مؤلف ). تو سری با کف دست. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).
- دوبامبی ( در تداول عامه ) ؛ ضربه ای که با دو کف دست گشاده بهم متصل بر فرق سر زنند: فلان از شنیدن واقعه دو بامبی بر سر پسرم زد.

فرهنگ فارسی

( اسم ) با دست زدن بر سر کسی بقوت بامب بام .
آوایی که از زدن دست گشاده بر سر کسی بر آید

گویش مازنی

/baamb/ از اصوات – صدای ناگهانی

پیشنهاد کاربران

بپرس