- ثیاب بالیة ؛ لباس های کهنه و ژنده.
- عظام بالیة ؛ استخوانهای کهنه. ( یادداشت مؤلف ) :
عظام بالیه کی رتبت عظام دهد؟
ملک الشعراء بهار.
و رجوع به بالی شود.بالیه. ( اِخ ) ناحیه ای در سنجاق قره سی از ولایت خداوندگار ( عثمانی ) که قریب 850 پارچه ده در بردارد. محصول عمده آن حبوبات و پنبه و میوه و خشخاش است. دام داری نیز رواج دارد. آب معدنی گوگردی معروفی در آنجا هست. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1220 ).
بالیه. ( اِخ ) نام قصبه کوچکی مرکز ناحیه ملحق به قضای بالیکسری در سنجاق قره سی از ولایت خداوندگار ( عثمانی ) که در 45 هزارگزی شمال غربی بالیکسری واقع است. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1220 ).