[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
وصد (۳ بار)
«وَصِیْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» می گوید: در اصل به معنای اطاق و انباری است که در کوهستان برای ذخیره اموال ایجاد می کنند، و در اینجا به معنای دهانه غار است.
. وصد به معنی بافتن و ثبوت آمده است «وَصَدَالثَّوْبَ: نَسَجَهُ» و گویند«وَصَدَ الشَّیْءُ» یعنی ثابت شد «وَصَدَبِالْمَکانِ» یعنی در مکان مقیم شد. ایصاد را بستن در و نیز در تنگنا قراردادن گفتهاند راغب گوید: «اَوْصَدْتُ الْبابِ وَآصَدْتُهُ: اَغْلَقْتُهُ وَ اَحْکَمْتُهُ» شاید مراد از نار مؤصده پیوسته بودن آتش باشد یعنی درش بسته شده دیگر نجاتی از آن نیست یعنی: آنها اهل شومی و شقاوتند برای آنهاست آتشی دربسته. * . سگشان بازوهای خود را بر آستانه در گشوده بود «اَلْوَصیدُ: اَلْفِناءُ».
ب (۲۶۴۹ بار)
وصد (۳ بار)
«وَصِیْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» می گوید: در اصل به معنای اطاق و انباری است که در کوهستان برای ذخیره اموال ایجاد می کنند، و در اینجا به معنای دهانه غار است.
. وصد به معنی بافتن و ثبوت آمده است «وَصَدَالثَّوْبَ: نَسَجَهُ» و گویند«وَصَدَ الشَّیْءُ» یعنی ثابت شد «وَصَدَبِالْمَکانِ» یعنی در مکان مقیم شد. ایصاد را بستن در و نیز در تنگنا قراردادن گفتهاند راغب گوید: «اَوْصَدْتُ الْبابِ وَآصَدْتُهُ: اَغْلَقْتُهُ وَ اَحْکَمْتُهُ» شاید مراد از نار مؤصده پیوسته بودن آتش باشد یعنی درش بسته شده دیگر نجاتی از آن نیست یعنی: آنها اهل شومی و شقاوتند برای آنهاست آتشی دربسته. * . سگشان بازوهای خود را بر آستانه در گشوده بود «اَلْوَصیدُ: اَلْفِناءُ».
wikialkb: بِالْوَصِید