[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
نصو (۴ بار)
نصی (۴ بار)
«نَواصی» جمع «ناصیه» چنان که «راغب» در «مفردات» می گوید: در اصل به معنای موهای پیش سر (زلف) است و «أَخَذَ بِهِ نَاصِیَهُ» به معنای گرفتن موی پیش سر است، و گاه کنایه از غلبه کامل بر چیزی می آید.
موی پیشانی. طبرسی در ذیل . فرموده:«اَلنَّاصِیَةُ شَعْرُ مُقَدِمِ الرَّأْسِ» و آن در اصل به معنی اتصال است... و ناصیه متصل بسر است. در المنجد گوید: ناصیه قسمت جلو سر یا موی پیشانی است که دراز شده است. دیگران و از جمله طبرسی در ذیل آیه 56 هود آن را قُصاص الشعر یعنی انتهای روییدن موی از پیشانی گفتهاند. اصل آن چنانکه نقل شد به معنی اتصال است در قاموس و اقرب گفته: «نَصَاالْمَفازَةُ بِالْمَفازَةُ» بیابان به بیابان پیوست. . هیچ جنبندهای نیست مگر آنکه خدا موی پیشانی آن را گرفته است مراد از آن تسلط خدا است بر موجودات. . حتما حتما از موی پیشانی او میگیریم (ذلیلش میکنیم) ناصیهای که دروغگو و خطارکار است. . «بِالنَّواصی» نائب فاعل است برای «یُؤْخَذُ» یعنی گناهکاران با علائم خودشان شناخته شوند ناصیهها و پاهاشان گرفته شده به آتش انداخته شوند.
ب (۲۶۴۹ بار)
نصو (۴ بار)
نصی (۴ بار)
«نَواصی» جمع «ناصیه» چنان که «راغب» در «مفردات» می گوید: در اصل به معنای موهای پیش سر (زلف) است و «أَخَذَ بِهِ نَاصِیَهُ» به معنای گرفتن موی پیش سر است، و گاه کنایه از غلبه کامل بر چیزی می آید.
موی پیشانی. طبرسی در ذیل . فرموده:«اَلنَّاصِیَةُ شَعْرُ مُقَدِمِ الرَّأْسِ» و آن در اصل به معنی اتصال است... و ناصیه متصل بسر است. در المنجد گوید: ناصیه قسمت جلو سر یا موی پیشانی است که دراز شده است. دیگران و از جمله طبرسی در ذیل آیه 56 هود آن را قُصاص الشعر یعنی انتهای روییدن موی از پیشانی گفتهاند. اصل آن چنانکه نقل شد به معنی اتصال است در قاموس و اقرب گفته: «نَصَاالْمَفازَةُ بِالْمَفازَةُ» بیابان به بیابان پیوست. . هیچ جنبندهای نیست مگر آنکه خدا موی پیشانی آن را گرفته است مراد از آن تسلط خدا است بر موجودات. . حتما حتما از موی پیشانی او میگیریم (ذلیلش میکنیم) ناصیهای که دروغگو و خطارکار است. . «بِالنَّواصی» نائب فاعل است برای «یُؤْخَذُ» یعنی گناهکاران با علائم خودشان شناخته شوند ناصیهها و پاهاشان گرفته شده به آتش انداخته شوند.
wikialkb: بِالنّوَاصِی