[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
نذر (۱۳۰ بار)
نذر آن است که چیز غیرواجب را بر خویش واجب گردانی در لغت آمده «نَذَرَ نَذْراً: اَوْجَبَ عَلی نَفْسِهِ مالَیْسَ بِواجِبٍ» نذر معلق بشرط آن است که گوید: اگر از این مرض صحت یافتم پنج روز برای خدا روزه خواهم گرفت و اگر معلق نباشد آن را نذر تبرعی گویند مثل «لِلَّهِ عَلَیَّ أَنْ أَصُومَ غَداً». . . * . معنی آیه در «حرر» گذشت. بعضی نذر را وعده مشروط گفتهاند: «النَّذْرُ ماکانَ وَعْداً عَلی شَرْطٍ».
ب (۲۶۴۹ بار)
نذر (۱۳۰ بار)
نذر آن است که چیز غیرواجب را بر خویش واجب گردانی در لغت آمده «نَذَرَ نَذْراً: اَوْجَبَ عَلی نَفْسِهِ مالَیْسَ بِواجِبٍ» نذر معلق بشرط آن است که گوید: اگر از این مرض صحت یافتم پنج روز برای خدا روزه خواهم گرفت و اگر معلق نباشد آن را نذر تبرعی گویند مثل «لِلَّهِ عَلَیَّ أَنْ أَصُومَ غَداً». . . * . معنی آیه در «حرر» گذشت. بعضی نذر را وعده مشروط گفتهاند: «النَّذْرُ ماکانَ وَعْداً عَلی شَرْطٍ».
wikialkb: بِالنّذْر