بالقوه
/belqovve/
مترادف بالقوه: فی نفسه
متضاد بالقوه: بالفعل
برابر پارسی: نهفته، خفته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
بقوت بحالت قوت مقابل بالفعل
بالاستعداد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (قید ) با امکان بروز در آینده.
مترادف ها
نهانی، پنهانی، بالقوه، ذخیره ای، دارای استعداد نهانی
ممکن، امکان پذیر، محتمل، شدنی، میسر، مقدور، بالقوه
بالقوه
پیشنهاد کاربران
این طبیعت هم دارای ظاهر است و هم باطن. ظاهر طبیعت عبارت است از میدان فعلیت ها که محتوای آن به کمک حواس و تجربه قابل دریافت و فهم و درک می باشد. باطن طبیعت عبارت است از میدان وسیع امکانات بالقوه که محتوای
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
آن به کمک حواس و تجربه غیر قابل دریافت و درک می باشد. امکانات بالقوه از جنس طرح و برنامه می باشند و با خمیر مایه ساختاری واقعیت هیچگونه عمل و عکس العمل متقابل ندارند و لذا تا زمانیکه در عمل پیاده نشوند و به فعلیت نرسند و به ظاهر واقعیت نفوذ پیدا نکنند، ثابت و ساکن اند و مشمول حال تغییر و تحول و گذر زمان نمی باشند. کوانت ها، اتم ها ، ژن ها و سلول ها به میدان فعلیت ها یا به ظاهر واقعیت تعلق دارند و نه به میدان امکانات بالقوه یا به باطن واقعیت. در این زمینه حکم قطعی صادر شده توسط ملاصدرا مبنی بر امتناع تبدیل مجدد فعل به قوه و اصل علمی مبنی بر بازگشت ناپذیری روند تکاملی هردو در پای کوه حقیقت اندکی از حقیقت دامنه را بیان داشته و نتوانسته اند که بدنه و قله آنرا دریافت و درک و بیان کنند. کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی ( مادی روحی روانی ) از لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر تا لحظه مرگ ( یا از لحظه مرطوب شدن بذر نباتات تا لحظه خشک شدن ) فقط در یک درجه تکاملی به فعلیت میرسد و در طول آن دیگر مشمول حال تکامل نمی باشد بلکه رشد و نمّو و رسیدن به بلوغ نسبی و سپس رو به ضعف نهادن و پیری و کهولت و پژمردگی و مردن. محتوای کیهان یا جهان هم در بین وقوع دو مه بانگ متوالی همیشه در یک درجه تکاملی به فعلیت و ظهور و پیدایش و کثرت میرسد. در لحظه مرگ جزئیات زنده نباتی و حیوانی و انسانی و مرگ کلی کیهانی فقط همین یک درجه تکاملی جزئی و کلی پشت سر رها و محو میگردد و بقیه درجات تکاملی برتر بصورت امکانات بالقوه در باطن واقعیت مصون و محفوظ و دست نخورده باقی می مانند و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش به فعلیت خواهند رسید. نکته مهم اینکه در لحظه مرگ بدن، نه روح نه روان نه جان نه عقل نه هوش نه آگاهی و نه خودآگاهی از کالبد به اصطلاح مادی جدا نمی شوند. نتیجه کلی اینکه بینش و باور و تصویر دینی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》 حقیقت ندارد. به این معنا که پایان عالم یا حالت برزخ ، معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت نمی باشد بلکه تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر. این عالم یا دنیای واقعی، عینی، شهودی و پدیدار شده به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، تنها و منزوی نمی باشد بلکه در باطن خود حامل شش عالم یا دنیای غیبی، غیر شهودی یا پدیدار نشده دیگری بصورت شش امکان بالقوه کلی می باشد. این هفت دنیا در طول هم و پشت سر همدیگر از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، به ظهور و پیدایش و کثرت میرسد و زندگی ها و عمر های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش را تجربه و سپری می نمایند و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول در طول این سفر دایره وار مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( از دیدگاه علمی و نه دینی ) . طول زمانی این سفر در ادوار یا دور های فراوان ( به تعداد حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ) همیشه مساوی خواهد بود با ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه ( یعنی معکوس زمان پلانک در علم فیزیک ) . حال می توانیم به سهولت مطلق بودن و بیکرانی کاسه صبر خدا را درک کنیم و آنهم همانطور که بیان گردید، منظور خدای حقیقی و واقعی از دیدگاه علمی و نه خدا از دیدگاه ادیان و فلسفه های آزاد و حکمت ها و عرفان های فراوان و گوناگون دینی.
بالقوه= نهان توان
تَوَنددار
هم اکنون واژه تَوَند به چم پتانسیل در برخی نگارش ها دیده می شود. دارای پتانسیل همان بالقوه است. بنابراین تَوَنددار می تواند واژه درخوری باشد.
هم اکنون واژه تَوَند به چم پتانسیل در برخی نگارش ها دیده می شود. دارای پتانسیل همان بالقوه است. بنابراین تَوَنددار می تواند واژه درخوری باشد.
ذاتی
یعنی دارای قوه وقوع و اتفاق، پتانسیل تبدیل به فعل و واقعیت، چیزی که احتمال وقوع دارد، در علم پزشکی در ارتباط با امراض دو نوع علامت داریم: بالقوه و بالفعل. بالقوه یعنی علامتی از بیماری که احتمال قوی برای
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ظهور دارد و بالفعل، علامت ظاهر به وجود و بالعین است. شناسایی علایم بالقوه در پیشگیری از عود بیماری حائز اهمیت است.
آنچه امکان و توان و استعداد بروز و ظهور دارد، وی هنوز هستی نیافته است.
چیزی که میتواند عملی شود، ولی هنوز نشده است.
بذر گیاه بالقوه میتواند گیاه شود، ولی هنوز بسترش فراهم نیست. ( پس بالفعل نشده است )
... [مشاهده متن کامل]
یک جنگ اتمی بالقوه میتواند کره ی زمین را نابود کند ( ولی هنوز بالفعل نشده است )
به نظر می رسد پیشنهاد آقای کزازی بهترین جایگزین است : �در توان�. . . کوتاه است و درست برگردان واژه ی �بالقوه� است.
چیزی که میتواند عملی شود، ولی هنوز نشده است.
بذر گیاه بالقوه میتواند گیاه شود، ولی هنوز بسترش فراهم نیست. ( پس بالفعل نشده است )
... [مشاهده متن کامل]
یک جنگ اتمی بالقوه میتواند کره ی زمین را نابود کند ( ولی هنوز بالفعل نشده است )
به نظر می رسد پیشنهاد آقای کزازی بهترین جایگزین است : �در توان�. . . کوتاه است و درست برگردان واژه ی �بالقوه� است.
امکان وقوع چیزی به روشی خاص
مخفیانه نیروی مخفیانه چیزی که درآینده می توانیم ببینیم
قدرتی که ظهور نکرده و ظهور خواهد کرد.
معنی بالقوه : قدرت پنهان که ظهور خواهد کرد.
نیروی نهانی - دارایی پنهان
فقط مونده کاربران گرام معنی این کلمه رو به انرژی هسته ای هم ربط بدن ، خیلی ساده این معنی رو میده: به امکان بسیار زیاد
این کاربران عزیز بالقوه بیکارین.
این کاربران عزیز بالقوه بیکارین.
دکتر کزازی واژه ی " درتوان" را در نوشته های خود به جای واژه ی " بالقوه" بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 234. )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 234. )
_نیرویی از عمق درون
_ نیرویی از ذات
_ با تمام وجود
_ نیرویی از ذات
_ با تمام وجود
بالقوه:
نیروی ذاتی وتکوینی
نیروی ذاتی وتکوینی
نیروی بروز نیافته، نیروی درونی متبلور شده.
اثری است پنهان در آدما.
توانا ، توانایی
توانایی باالقوه بالفعل شد
توانایی ها نمود یافتند
توانایی باالقوه بالفعل شد
توانایی ها نمود یافتند
سرشتی، نانمود، نهان، درونی
مثل جنینی که نه ماهیگیش را به اتمام رسانده آماده چشم گشودن به این جهان هست
بالفطر
درون بودگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)