[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
قلم (۴ بار)
آلت نوشتن . سوگند به قلم و آنچه مینویسند. . بخوان خدای محترم تو همان است که با قلم بیاموخت. اصل قَلْم (بر وزن فلس) قطع گوشه چیزی است مثل گرفتن ناخن و تراشیدن نی، در اقرب الموارد گفته تا تراشیده نشود قلم نگویند بلکه قصبه گویند: قلم از نعمتهای بزرگ خداوندی است که خداوند در مقام امتنان فرموده «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. عَلَّمَ الْاِنْسانَ مالَمْ یَعْلَمْ» قلم زبان دوم بشر است که با آن ما فی الضمیر خویش را اظهار و آثار گذشته را ضبط و حفظ میکند، سوره علق اولین سوره نازله است، ذکر قلم و تعلیم در اولین سوره حکایت از اهمیت قلم و تعلیم در دنیای بشریت دارد. درآیه اول قسم به قلم ظاهراً دلیل نفی جنون از رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» است یعنی اگر قلم به دست گیرند و گفتههای تو را بنویسند و روی آن حساب کنند خواهند دید تو پیامبری نه دیوانه و خواهند دانست که . ظاهراً مراد از قلم در هر دو آیه قلم معمولی و متعارف است در روایات وارد است که «ن» نهری است که در بهشت و قلم قلمی است از نور که در لوح محفوظ نوشته، ایضاً «ن» و قلم نام دو فرشته است. در نهج البلاغه خطبه 92 به قلمهای کرام کاتبین اطلاق شده «الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْاَقْلامُ جارِیَةٌ وَالْاَبْدانُ صَحیحَةٌ». جمع قلم اقلام است . رجوع شود به «کلمة». . مراد از اقلام تیرهای قرعه است اقرب الموارد علت این تسمیه را تراشیده شدن تیر ذکر میکند یعنی تو در نزد آنها نبودی آندم که تیرهای خویش را به هم میزدند تا کدام یک مریم را کفالت نماید.
ب (۲۶۴۹ بار)
قلم (۴ بار)
آلت نوشتن . سوگند به قلم و آنچه مینویسند. . بخوان خدای محترم تو همان است که با قلم بیاموخت. اصل قَلْم (بر وزن فلس) قطع گوشه چیزی است مثل گرفتن ناخن و تراشیدن نی، در اقرب الموارد گفته تا تراشیده نشود قلم نگویند بلکه قصبه گویند: قلم از نعمتهای بزرگ خداوندی است که خداوند در مقام امتنان فرموده «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ. عَلَّمَ الْاِنْسانَ مالَمْ یَعْلَمْ» قلم زبان دوم بشر است که با آن ما فی الضمیر خویش را اظهار و آثار گذشته را ضبط و حفظ میکند، سوره علق اولین سوره نازله است، ذکر قلم و تعلیم در اولین سوره حکایت از اهمیت قلم و تعلیم در دنیای بشریت دارد. درآیه اول قسم به قلم ظاهراً دلیل نفی جنون از رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» است یعنی اگر قلم به دست گیرند و گفتههای تو را بنویسند و روی آن حساب کنند خواهند دید تو پیامبری نه دیوانه و خواهند دانست که . ظاهراً مراد از قلم در هر دو آیه قلم معمولی و متعارف است در روایات وارد است که «ن» نهری است که در بهشت و قلم قلمی است از نور که در لوح محفوظ نوشته، ایضاً «ن» و قلم نام دو فرشته است. در نهج البلاغه خطبه 92 به قلمهای کرام کاتبین اطلاق شده «الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الْاَقْلامُ جارِیَةٌ وَالْاَبْدانُ صَحیحَةٌ». جمع قلم اقلام است . رجوع شود به «کلمة». . مراد از اقلام تیرهای قرعه است اقرب الموارد علت این تسمیه را تراشیده شدن تیر ذکر میکند یعنی تو در نزد آنها نبودی آندم که تیرهای خویش را به هم میزدند تا کدام یک مریم را کفالت نماید.
wikialkb: بِالْقَلَم