بالقان

لغت نامه دهخدا

بالقان. [ ل َ ] ( اِخ ) از قرای مرو است. اکنون خراب است و رودخانه ای که در حوالی آن میگذرد هم اکنون بدین نام معروف است. ( از مرآت البلدان ج 1 ص 161 ). از دیه های مرو که خراب و بائر شده و فقط نام آن بر رودخانه ای باقی مانده است. ( از لباب الانساب ج 1 ص 91 ). از قرای مرو است و خراب شده و امروز نهری که در آن حدود است بنام نهر بالقان معروف است. ( ازمعجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

از قرای مرو است

پیشنهاد کاربران

بالقان به معنی سلسله جبال یا رشته کوه، ماخوذ از قاموس ترکی
بالقان به معنی سلسله جبال یا رشته کوه. قاموس ترکی

بپرس