بالفعل

/belfe~l/

مترادف بالفعل: درعمل، عملاً ، در حال حاضر، اکنون، فعلا، حالا

متضاد بالفعل: بالقوه

لغت نامه دهخدا

بالفعل. [ بِل ْ ف ِ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + ال + فعل )فعلاً. اکنون. کنون. نقداً. در حال حاضر. هم اکنون. الحال. درین زمان. در این وقت. حالا. مقابل بالمآل. درین ساعت. فی الحال. ( ناظم الاطباء ). در وقت : بالفعل ادای این مال میسر من نیست. || مقابل بالقوه : بالفعل هیچ یک موجود نیستند. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 25 ). چهار نفر آنها بالفعل در حساب و یازده نفر دیگر در ایام محاصره و بعد از آن متوفی شده اند. ( تذکرةالملوک ص 42 ). و رجوع به بالقوه شود.

فرهنگ فارسی

اکنون در حال حاضر مقابل، بالقوه
۱ - فعلا در حال حاضر اکنون در حال : بالفعل هیچک موجود نیستند . که چهار نفر آنها بالفعل در حیات و یازده نفر در ایام محاصره و بعد از آن متوفی شدهاند ۲ - بحالت فعل مقابل بالقوه
اکنون نقدا

فرهنگ معین

(بِ لْ فِ ) [ ع . ] (ق . ) فعلاً، اکنون .

فرهنگ عمید

فعلاً، اکنون، در حال حاضر، درحال.

مترادف ها

actually (قید)
واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا

really (قید)
واقعا، بالفعل، براستی، راستی

de facto (قید)
بالفعل

ipso facto (قید)
بالفعل، به واسطه ماهیت خود فعل، در نفس خود، عضویت خودبخودی

فارسی به عربی

فی الحقیقة

پیشنهاد کاربران

بانیر ( banir )
آشکار و محقق شده
بالفعل: بیداری مانند عقل بالفعل یعنی بیداری خرد یا خرد بیدار
بالفعل به معنی استعداد یا پتانسیلی است که به جنبش تبدیل شده و شکوفا شده، به مرحله بروز رسیده و در حال انجام شدن است .
در مقابل آن بالقوه است که بیانگر پتانسیل یا استعدادی است که در شخص ، شئی ، موجود یا گیاهی وجود دارد ولی هنوز به مرحله بروز و اجرا در نیامده.
کارزا
الان درلحظه درحاله حاضر
.

فعال و اثر گذار
dar hal hazer, , amade, ََََََََََِِِdar amal
بیرون بیارتش ؛چیزی ک درونشرو بروز بده
در دسترس
نیروی بروز یافته، نیروی متبلور شده.
انجام ، نمود ، آشکار و. .
این وازه عربی و اضافی است در زبان فارسی و بجای آن بسته به معنی جمله می توان ده ها واژه بکار برد
بالفعل = فراهم/ آماده/بیدار/ نخفته
بالقوه = نهفته/ خفته
مستقیما. بی واسطه
در این وقت ، دراین زمان، حالا، ، اگر معنی این دو واژه با هم باشند بهتر است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس