[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
عهد (۴۶ بار)
نگهداری و مراعات پی در پی در شیء. پیمان را از آن جهت عهد گویند که مراعات آن لازم است (راغب) در اقرب الموارد گوید:«عهد فلان...الشیء» یعنی آن را پی در پی نگهداری و مراعات کرد و به قولی اصل آن نگهداری و مراعات است سپس در پیمان که مراعات آن لازم است بکار رفته. . پس اصل عهد نگهداری و مراعات است. و پیمان را از جهت لازم المراعاة بودن عهد گفتهاند و اگر به معنی امر و توصیه و غیره آید از جهت لازم الحفظ بودن است مثلا در آیه . «عَهِدْنا»به معنی دستور دادیم و امر کردیم است ولی چون دستور اکید و لازم المراعاة است لذا با «عَهِدْنا» تعبیر آورده شده همچنین در آیه . که به معنی توصیه لازم الحفظ است. معاهده: با همدیگر پیمان بستن پیمانیکه لازم المراعاة است. نحو . معاهده گاهی به معنی مبالغه آید چنانکه در«اخذ- مؤاخذه» گذشت مثل . پیداست که «عاهد» در آیه پیمان شدید را میرساند زیرا عهد یک طرفی و فقط از جانب بنده است. اینک به بعضی از آیات اشاره میشود: 1- . به نظر میآید مراد از«بِما عَهِدَ عِنْدَکَ» آن است که خدا به موسی وعده کرده بود که در صورت آمدن رجز(طوفان،جراد،قمّل و...) اگر فرعونیان ایمان آورند عذاب برداشته خواهد شد و موسی این وعده را به فرعونیان فرموده بود. لذا گفتند: ای موسی پروردگارت راباآن وعده که به تو داده بخوان اگر عذاب را از بین بردی حتماًبه تو ایمان میآوریم. نظیر آن، آیه دیگری است که فرموده . 2- . تعبیر «عَهْدَاللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ» در آیات دیگر نیز آمده است میثاق گرچه به معنی پیمان اکید و مایوثق به آمده ولی مانعی ندارد که مصدر میمی هم باشد چنانکه در جوامع الجامع اشاره کرده «میثاق» در آیه فوق مصدر و به معنی محکم کردن یا محکم شدن است. به نظر میآید مراد از عهداللَّه هدایت تکوینی باشد که در وجود هر فرد به ودیعه گذاشته شده و مراد از میثاق عهد محکم شدن آن به وسیله انبیاء و اوصیاء باشد یعنی فاسقین کسانیاند که هدایت تکوینی و درک فطری خود را پس از آنکه بوسیله انبیاء محکم شده، میشکنند، آنوقت «یَقْطَعُونَ وَ یُفْسِدُونَ» بیان نقض عهد است «میثاق» را میشود مصدر از برای فاعل گرفت و فاعلش خداست و نیز جایز است که از برای مفعول باشد چنانکه همانطور ترجمه شد. ناگفته نماند: همه مردم از هدایت تکوینی برخوردارند . و انبیاء برای میثاق و تقویت همان فطرت آمدهاند. 3- . در مجمع «عهد» را وفا به عهد معنی کرده و فرموده: گویند «فُلانٌ لاعَهْدَ لَهُ» یعنی به عهد وفا نمیکند. اهل لغت «وفا» را از معانی عهد شمردهاند. به نظر من مراد از عهد معنای اوّلی آن است که نگهداری و مراعات شیء باشد یعنی: ما در آنها نسبت به آیات خود مراعاتی نیافتیم که به آیات ما اهمیت بدهند و اعتنائی داشته باشند مثل . مسلّم است که پس از «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی قُلُوبِ الْکافِرینَ» دیگر در کافر اعتنائی به آیات خدا نخواهد بود. وخلاصه عهد در آیه فوق در جای «عزم» است که درباره آدم آمده: . 4- . در اینگونه آیات ظاهراًمراد از «عهداللَّه» پیمان و سوگندی است که شخص بر خود لازم میکند و چون یک طرف پیمان و سوگند خداست لذا عهداللَّه تعبیر آمده. بهترین دلیل مطلب ذیل آیه است که فرموده: «وَ لاتَنْقُضُوا الْاَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهُ عَلَیْکُمْ کَفیلاً...». عهد ابراهیم علیهالسلام . مقصود از امامت در این آیه چیست؟ مقصود از امامت به نظر من بقاء شریعت است و مقتدا بودن ابراهیم «علیهالسلام» از همین جهت میباشد. مثلا میگوئیم: گاندی امام هند است یعنی مردم حتی پس از مرگ او طبق نقشهها و رهبریهای او عمل میکنند راه او و مرام او در میان مردم هند باقی است. و میگوئیم بطلمیوس امام هیئت نیست زیرا گفتههای او به صورت افسانه درآمده و علم خلاف آن را اثبات کرده است. اکنون میرسیم به آیه: 1- مراد از ابتلاء به کلمات ظاهراً قربانی اسمعیل است که درباره آن آمده . همچنین اسکان دادن خانوادهاش در سرزمین مکّه با آنکه در آنجا از آبادی خبری نبود: . ایضاً شکستن بتهای بابل که در نتیجه به آتش انداخته شد و غیر آنها. در مجمع گوید از امام صادق «علیهالسلام» روایت شده که ابتلاء به کلمات ذبح اسمعیل است. 2- مراد از «اَتَمَّهُنَّ» آن است که ابراهیم «علیهالسلام» از عهده آنها برآمد و مطابق رضای خدا به انجام برد و چون آن حضرت به هنگام آن امتحانها پیغمبر بود قهراً «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» اعطاء مقام دیگری بود به آن حضرت که قبلاً نداشت علی هذا ممکن است کسی پیامبر باشد ولی امام نباشد لذا در کافی از امام باقر «علیهالسلام» نقل شده: خدا ابراهیم «علیهالسلام» را عبد اتخاذ کرد پیش از آنکه مبعوث گرداند و او را نبّی گردانید پیش از آنکه رسول گرداند و رسولش گردانید پیش از آنکه خلیل اتخاذ کند و خلیلش کرد پیش از آنکه امام گرداند پس چون همه اینها برای او جمع گردید -امام در اینجا مشتش را گره کرد- خدا به او گفت: «یا اِبْراهیمُ اِنّی جاعِلُکَ لِلناسِ اِماماً» از بزرگی امامت در نظرش بود که گفت «یا رَّبَّ وَ مَنْ ذُرِّیَّتی قالَ لایَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ». 3- گفتیم: مراد از امامت به نظر ما بقاء شریعت و مقتدا بودن ابراهیم «علیهالسلام» است . «جَعَلَها» راجع به کلمه توحید و بیزاری از شرک است که از دو آیه قبل مستفاده میشود یعنی ابراهیم کلمه توحید را کلمه همیشگی قرار داد در فرزندان خویش. پس آنچه ابراهیم «علیهالسلام» گذاشته همیشگی است و مرام او باقی است و او امام است النهایه در این آیه «لِلنّاس» نیست بلکه فقط «فی عَقِبِهِ» است. . این دعای ابراهیم «علیهالسلام» و ظاهراً مراد از لسان صدق چنانکه در «لسن» خواهد آمد و المیزان گفته بقاء دعوت آن حضرت است ایضاً در آیه: . که بعد از ذکر چند نفر از پیامبران از جمله ابراهیم «علیهالسلام» آمده است که ظاهراً مراد فقط نام نیک نیست بلکه بقاء شریعت توأم با نام نیک است. . . . . . این آیات همه دلیلاند بر اینکه دین قرآن، دین ابراهیم «علیهالسلام» است پس او بر ما امام و مقتداست و ما پیرو او هستیم و اسلام دین او است که به وسیله نوادهاش حضرت محمدبنعبداللَّه «صلیاللَّهعلیهوآله» توضیح و تبیین گشته است. چنانکه نوع «علیهالسلام» بر ابراهیم «علیهالسلام» امام بود و آن حضرت از نوح پیروی کرده و قرآن فرماید: . در . و در سوره انبیاء پس از ذکر موسی و هارون و ابراهیم و لوط و اسحق و یعقوب فرموده . ظاهراً مراد از این امامت همان نبوّت و رسالت است به قرینه «یَهْدُونَ بِاَمْرِنا» در هر دو آیه، ولی امامت در «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» منصبی بعد از نبوت است. 4- به طور کلی انبیاء اولواالعزم و صاحب شریعت همه امامند که به موجب آیه . در این آیه میبینیم دین ما همان دینی است که به نوح و رسول خدا و ابراهیم و موسی و عیسی علیهمالسلام وحی شده پس همه اینها امام و مقتدا هستند و به ترتیب امام بعد از امام میباشند. 5- لفظ «لِلنَّاسِ» در «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» روشن میکند که آن بزرگوار برای عموم مردم پس از خود تا روز قیامت امام است. عموم «لِلنَّاسِ» مثل «عالَمین» است در: . 6- مراد از «وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» آن است که آیا در فرزندان من هم امام خواهد بود؟ چنانکه در دعای خویش درباره ذرّیهاش گفته: . خداوند در جواب فقط ظالمان را اخراج کرد و فرمود «لایَنالُ عَهْدی الظَّالِمینَ» مراد از «عهد» همان امامت است که به ظالم نمیرسد و ظالم لیاقت امامت را ندارد آیه . میرساند که خواست ابراهیم در ذرّیهاش مورد اجابت شده به استثناء ظالمین.
ب (۲۶۴۹ بار)
عهد (۴۶ بار)
نگهداری و مراعات پی در پی در شیء. پیمان را از آن جهت عهد گویند که مراعات آن لازم است (راغب) در اقرب الموارد گوید:«عهد فلان...الشیء» یعنی آن را پی در پی نگهداری و مراعات کرد و به قولی اصل آن نگهداری و مراعات است سپس در پیمان که مراعات آن لازم است بکار رفته. . پس اصل عهد نگهداری و مراعات است. و پیمان را از جهت لازم المراعاة بودن عهد گفتهاند و اگر به معنی امر و توصیه و غیره آید از جهت لازم الحفظ بودن است مثلا در آیه . «عَهِدْنا»به معنی دستور دادیم و امر کردیم است ولی چون دستور اکید و لازم المراعاة است لذا با «عَهِدْنا» تعبیر آورده شده همچنین در آیه . که به معنی توصیه لازم الحفظ است. معاهده: با همدیگر پیمان بستن پیمانیکه لازم المراعاة است. نحو . معاهده گاهی به معنی مبالغه آید چنانکه در«اخذ- مؤاخذه» گذشت مثل . پیداست که «عاهد» در آیه پیمان شدید را میرساند زیرا عهد یک طرفی و فقط از جانب بنده است. اینک به بعضی از آیات اشاره میشود: 1- . به نظر میآید مراد از«بِما عَهِدَ عِنْدَکَ» آن است که خدا به موسی وعده کرده بود که در صورت آمدن رجز(طوفان،جراد،قمّل و...) اگر فرعونیان ایمان آورند عذاب برداشته خواهد شد و موسی این وعده را به فرعونیان فرموده بود. لذا گفتند: ای موسی پروردگارت راباآن وعده که به تو داده بخوان اگر عذاب را از بین بردی حتماًبه تو ایمان میآوریم. نظیر آن، آیه دیگری است که فرموده . 2- . تعبیر «عَهْدَاللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ» در آیات دیگر نیز آمده است میثاق گرچه به معنی پیمان اکید و مایوثق به آمده ولی مانعی ندارد که مصدر میمی هم باشد چنانکه در جوامع الجامع اشاره کرده «میثاق» در آیه فوق مصدر و به معنی محکم کردن یا محکم شدن است. به نظر میآید مراد از عهداللَّه هدایت تکوینی باشد که در وجود هر فرد به ودیعه گذاشته شده و مراد از میثاق عهد محکم شدن آن به وسیله انبیاء و اوصیاء باشد یعنی فاسقین کسانیاند که هدایت تکوینی و درک فطری خود را پس از آنکه بوسیله انبیاء محکم شده، میشکنند، آنوقت «یَقْطَعُونَ وَ یُفْسِدُونَ» بیان نقض عهد است «میثاق» را میشود مصدر از برای فاعل گرفت و فاعلش خداست و نیز جایز است که از برای مفعول باشد چنانکه همانطور ترجمه شد. ناگفته نماند: همه مردم از هدایت تکوینی برخوردارند . و انبیاء برای میثاق و تقویت همان فطرت آمدهاند. 3- . در مجمع «عهد» را وفا به عهد معنی کرده و فرموده: گویند «فُلانٌ لاعَهْدَ لَهُ» یعنی به عهد وفا نمیکند. اهل لغت «وفا» را از معانی عهد شمردهاند. به نظر من مراد از عهد معنای اوّلی آن است که نگهداری و مراعات شیء باشد یعنی: ما در آنها نسبت به آیات خود مراعاتی نیافتیم که به آیات ما اهمیت بدهند و اعتنائی داشته باشند مثل . مسلّم است که پس از «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلی قُلُوبِ الْکافِرینَ» دیگر در کافر اعتنائی به آیات خدا نخواهد بود. وخلاصه عهد در آیه فوق در جای «عزم» است که درباره آدم آمده: . 4- . در اینگونه آیات ظاهراًمراد از «عهداللَّه» پیمان و سوگندی است که شخص بر خود لازم میکند و چون یک طرف پیمان و سوگند خداست لذا عهداللَّه تعبیر آمده. بهترین دلیل مطلب ذیل آیه است که فرموده: «وَ لاتَنْقُضُوا الْاَیْمانَ بَعْدَ تَوْکیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهُ عَلَیْکُمْ کَفیلاً...». عهد ابراهیم علیهالسلام . مقصود از امامت در این آیه چیست؟ مقصود از امامت به نظر من بقاء شریعت است و مقتدا بودن ابراهیم «علیهالسلام» از همین جهت میباشد. مثلا میگوئیم: گاندی امام هند است یعنی مردم حتی پس از مرگ او طبق نقشهها و رهبریهای او عمل میکنند راه او و مرام او در میان مردم هند باقی است. و میگوئیم بطلمیوس امام هیئت نیست زیرا گفتههای او به صورت افسانه درآمده و علم خلاف آن را اثبات کرده است. اکنون میرسیم به آیه: 1- مراد از ابتلاء به کلمات ظاهراً قربانی اسمعیل است که درباره آن آمده . همچنین اسکان دادن خانوادهاش در سرزمین مکّه با آنکه در آنجا از آبادی خبری نبود: . ایضاً شکستن بتهای بابل که در نتیجه به آتش انداخته شد و غیر آنها. در مجمع گوید از امام صادق «علیهالسلام» روایت شده که ابتلاء به کلمات ذبح اسمعیل است. 2- مراد از «اَتَمَّهُنَّ» آن است که ابراهیم «علیهالسلام» از عهده آنها برآمد و مطابق رضای خدا به انجام برد و چون آن حضرت به هنگام آن امتحانها پیغمبر بود قهراً «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» اعطاء مقام دیگری بود به آن حضرت که قبلاً نداشت علی هذا ممکن است کسی پیامبر باشد ولی امام نباشد لذا در کافی از امام باقر «علیهالسلام» نقل شده: خدا ابراهیم «علیهالسلام» را عبد اتخاذ کرد پیش از آنکه مبعوث گرداند و او را نبّی گردانید پیش از آنکه رسول گرداند و رسولش گردانید پیش از آنکه خلیل اتخاذ کند و خلیلش کرد پیش از آنکه امام گرداند پس چون همه اینها برای او جمع گردید -امام در اینجا مشتش را گره کرد- خدا به او گفت: «یا اِبْراهیمُ اِنّی جاعِلُکَ لِلناسِ اِماماً» از بزرگی امامت در نظرش بود که گفت «یا رَّبَّ وَ مَنْ ذُرِّیَّتی قالَ لایَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ». 3- گفتیم: مراد از امامت به نظر ما بقاء شریعت و مقتدا بودن ابراهیم «علیهالسلام» است . «جَعَلَها» راجع به کلمه توحید و بیزاری از شرک است که از دو آیه قبل مستفاده میشود یعنی ابراهیم کلمه توحید را کلمه همیشگی قرار داد در فرزندان خویش. پس آنچه ابراهیم «علیهالسلام» گذاشته همیشگی است و مرام او باقی است و او امام است النهایه در این آیه «لِلنّاس» نیست بلکه فقط «فی عَقِبِهِ» است. . این دعای ابراهیم «علیهالسلام» و ظاهراً مراد از لسان صدق چنانکه در «لسن» خواهد آمد و المیزان گفته بقاء دعوت آن حضرت است ایضاً در آیه: . که بعد از ذکر چند نفر از پیامبران از جمله ابراهیم «علیهالسلام» آمده است که ظاهراً مراد فقط نام نیک نیست بلکه بقاء شریعت توأم با نام نیک است. . . . . . این آیات همه دلیلاند بر اینکه دین قرآن، دین ابراهیم «علیهالسلام» است پس او بر ما امام و مقتداست و ما پیرو او هستیم و اسلام دین او است که به وسیله نوادهاش حضرت محمدبنعبداللَّه «صلیاللَّهعلیهوآله» توضیح و تبیین گشته است. چنانکه نوع «علیهالسلام» بر ابراهیم «علیهالسلام» امام بود و آن حضرت از نوح پیروی کرده و قرآن فرماید: . در . و در سوره انبیاء پس از ذکر موسی و هارون و ابراهیم و لوط و اسحق و یعقوب فرموده . ظاهراً مراد از این امامت همان نبوّت و رسالت است به قرینه «یَهْدُونَ بِاَمْرِنا» در هر دو آیه، ولی امامت در «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» منصبی بعد از نبوت است. 4- به طور کلی انبیاء اولواالعزم و صاحب شریعت همه امامند که به موجب آیه . در این آیه میبینیم دین ما همان دینی است که به نوح و رسول خدا و ابراهیم و موسی و عیسی علیهمالسلام وحی شده پس همه اینها امام و مقتدا هستند و به ترتیب امام بعد از امام میباشند. 5- لفظ «لِلنَّاسِ» در «اِنّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» روشن میکند که آن بزرگوار برای عموم مردم پس از خود تا روز قیامت امام است. عموم «لِلنَّاسِ» مثل «عالَمین» است در: . 6- مراد از «وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» آن است که آیا در فرزندان من هم امام خواهد بود؟ چنانکه در دعای خویش درباره ذرّیهاش گفته: . خداوند در جواب فقط ظالمان را اخراج کرد و فرمود «لایَنالُ عَهْدی الظَّالِمینَ» مراد از «عهد» همان امامت است که به ظالم نمیرسد و ظالم لیاقت امامت را ندارد آیه . میرساند که خواست ابراهیم در ذرّیهاش مورد اجابت شده به استثناء ظالمین.
wikialkb: بِالْعَهْد