بالعرف

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
عرف (۶۹ بار)

(بر وزن قفل) به چند معنی آمده از جمله به معنی معروف و شناخته شده مثل . عفو را عادت کن و امر به معروف کن و از جاهلان اعراض نما (رجوع شود به معروف). ایضاً به معنی موهای گردن اسب است (یال) و پی در پی بودن را به آن تشبیه می‏کنند و گویند: «جاءُ وَ کَعُرْفِ الْفَرَسِ» . قسم به فرستاده‏های پی در پی رجوع شود به «رسل». *** معروف: شناخته شده و آن مقابل منکر است و از آن کار نیک مطابق فطرت قصد می‏شود. المیزان ذیل آیه . گفته: معروف آنست که مردم با ذوق مکتسب از حیات اجتماعی متداول آن را می‏دانند... معروف در شریعت اسلام آنست که مردم آن را به فطرت سلیم می‏دانند (نقل به معنی) راغب گوید: معروف هر فعلی است که خوبی آن بوسیله عقل یا شرع شناخته شود. در آیات . و غیره مراد کاری و عملی و قولی است که مطابق عقل و فطرت سلیم بوده باشد در این صورت مطلق معروف مورد تصدیق شرع است. خواه شرع بالخصوص به آن تصریح کرده باشد یا نه. تعریف: شناساندن. . . تعارف: شناختن همدیگر. از باب تفاعل و بین الاثنین است . . آیه صریح است در این که روز قیامت مردم همدیگر را می‏شناسند. اعتراف: اقرار. «اِعْتَرَفَ بِالشَّیْ‏ءِ: اَقْرَبَهُ عَلی نَفْسِهِ» مثل . .

پیشنهاد کاربران

بپرس