[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
صدق (۱۵۵ بار)
به کسر و فتح (ص) راست گفتن. و به کسر (ص): راست مقابل دروغ (اقرب). . این راستی در عمل است. . مراد از صدق خبر راست است به عبارت دیگر: حقّ و مراد از تصدیق ایمان به آن میباشد. * تصدیق به معنی اذغان و اعتقاد و راست دانستن مطلب و سخن است . یعنی شیطان ظنّ خویش را که به اغواء ایشان داشت تصدیق کرد و دانست که اغواء میتواند کرد. . بلکه حق راآورد و مرسلین را در نبوّت تصدیق کرد. در مجمع فرموده: بشارات پیامبران را درباره خود تحقیق و اثبات کرد یعنی بشارات آنها به وسیله او به جای خود را گرفت. * صدقه: چیزی است که انسان از مال خود قربة الی اللّه میدهد. و آن اعمّ از زکوة است صدقه به واجب و مستحب هر دو گفته میشود ولی زکوة فقط اسم واجب است (مجمع) . درباره صدقه واجبی است ظاهراًاعم از واجب و نداب است. افعال صدقه از باب تفعل میاید. نحو . اقرب الموارد در علت این تسمیه گوید: که بنده به وسیله آن صدق عبودیّت خویش را اظهار میکند. * صَدُقَة: به فتح (ص) و ضم (د) مهریّه زن است جمع آن در قرآن صدقات آمده . یعنی مهر زنان را در حالیکه عطیهای است از جانب خدا، بدهید. شاید علت این تسمیه آن باشد که شخص با دادن مهر صدق احترام و حق زن یا دستور خدا را ظاهر میکند. * صدیق:رفیق.آن که دوستی و محبتش راست است . * صدّیق: پیوسته راست گو و راست کن صیغه مبالغه است طبرسی آن را بسیار تصدیق کننده حق و به قولی کثیر الصدق فرموده است. راغب آن را بسیار راستگو گفته و سه قول درباره آن نقل کرده است. کسی که اصلاً دروغ نمیگوید.آن که دروغ از او سر نمیزند که به صدق عادت دارد.آن که در قول و عقیده راست، و راستی خویش را به فعلش اثبات کند. نا گفته نماند: چون صدق در قول و فعل هر دو هست و صدّیق مبالغه کسی است که راست گو و راست کن باشد و خلاف راستی اصلا نگوید و نکند مؤید این مطلب آن است که صدّیق وصف پیامبران آمده و قول و فعل آنها همواره راست بوده است و نیز در وصف مریم آمده «صدّیقه» و این حاکی است که مریم در ولادت عیسی و در گفتارش دروغی ندارد و راست راست است. ، و در خصوص مریم نیز این کلمه به کار رفته است . * و ندایش کردیم کهای ابراهیم آن خواب را تصدیق کردی و در خارج به وجود آوردی. از این معلوم میشود که آن حضرت به ذبح امر نشده بود و گرنه «قَدْ صَدَّقْتَ» نمیآمد مگر پس از ذبح فرزندش. * . ما قبل آیه چنین است . مراد از این میثاق ظاهراً همان است که در آیه 81 آل عمران است. میشود گفت غرض از «صِدْقِهِمْ» میثاق است یعنی: خدا از آنها پیمان گرفت که یکدیگر را تصدیق و به هم دیگر یاری کنند تا این تمهید آن شود که از صادقین (پیامبران) درباره آن پیمان راست سؤال کند که آیا به آن عمل کردند یا نه؟ چنانکه میشود آن را از . تاستفاده کرد. و در «سئل» گذشت. صدیقون کدامند؟ نا گفته نماند صدّیق در قرآن مجید در وصف حضرت ابراهیم و یوسف و مریم به کار رفته چنانکه کذشت و در خصوص حضرت ادریس فرموده . اطلاق آن به حضرت یوسف گرچه از مرد مصری و رفیق زندانی یوسف است ولی قرآن آن را به صورت قبول نقل میکند. حتال که این را دانستیم، مقتضای آیه . آن است که صدّیقین غیر از پیامبران و گواهان اعمال اند زیرا که ظاهر آنها افاده تعدّد است. پس باید دید آنهاکدام اند در آیه دیگری میخوانیم . از این آیه به دست میآید که صدّیقون و شهداء اعمال هر دو یک صنف اند و به اعتبارآن که دروغ و خلاف را در اقوال و اعمالشان مدخلی نیست صدّیق و شهداء اند. گرچه پیامبران نیز صدّیق و شهید اند ولی چون این دو وصف منحصر به آنهانیست، باید گفت مراد از این سه گروه انبیاء دارای هر سه وصف نبوت، صدّیق و شهیدان اند ولی اوصیاء فقط دو وصف اخیر را دارند. «الصّالحین». تیز پیروان مخصوص آنها نی باشند. لذا منظور از «وَالَّذینَ آمَنُوا...» در آیه اخیر باید مؤمنان به خصوصی باشند که ایمان به خدا و رسل مقان صدّیق و شهید را به آنهاداده است. در المیزان از کافی از حضرت باقر علیه السلام نقل شده: نبی از ماست. صدّیق از ماست. شهداء و صالحین از ما اند . یکی از بزرگان درباره آیه اخیر فرموده: «وَالَّذینَ آمَنُوا...» صدیقون و شهداء نیستند بلکه ملحق به آنها هستند به قرینه «عِنْدِ رَبَّهُمْ» به نظر ایشان «لَهُمْ» راجع به «اَلَّذینَ آمَنوا» و ضمیر «اَجْرُهُمْ» راجع به صدّیقون و شهداء است یعنی برای مؤمنین به خدا و رسل اجری مثل اجر آن دو طایفه است. این نظر بسیار بعید است بلکه «اُولئِکَ هُمُ الصِّدّیقُونِ وَ الشُّهَداءذ» این دو وصف را به «اَلَّذینَ آمَنُوا...» منحصر میکند. مطلب همان است که گفتیم: باید «اَلَّذینَ آمَنوا» را گروه بخصوصی دانست. بعضیها گفتهاند: «واو» در «وَالشُّهَداءُ» استیناف و آن مبتدا و خبرش «عِنْدَ رَبِّهِمْ»است و «لَهُمْ اَجْرُهُمْ» خبر دوم است. در خاتمه: شاید «وَالَّذینَ آمَنُوا» در آیهاخیر به بعضی از بندگان خدا که از اوصیاء نیستند شامل باشد امثال شهیدان راه حق و غیر هم. صدقات درباره «اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لَلْفُقَراءِ وَالْمَساکینِ» و محل مصرف هشتگانه صدقات در زکو» سخن گفتهایم به آنجا رجوع شود.
ب (۲۶۴۹ بار)
صدق (۱۵۵ بار)
به کسر و فتح (ص) راست گفتن. و به کسر (ص): راست مقابل دروغ (اقرب). . این راستی در عمل است. . مراد از صدق خبر راست است به عبارت دیگر: حقّ و مراد از تصدیق ایمان به آن میباشد. * تصدیق به معنی اذغان و اعتقاد و راست دانستن مطلب و سخن است . یعنی شیطان ظنّ خویش را که به اغواء ایشان داشت تصدیق کرد و دانست که اغواء میتواند کرد. . بلکه حق راآورد و مرسلین را در نبوّت تصدیق کرد. در مجمع فرموده: بشارات پیامبران را درباره خود تحقیق و اثبات کرد یعنی بشارات آنها به وسیله او به جای خود را گرفت. * صدقه: چیزی است که انسان از مال خود قربة الی اللّه میدهد. و آن اعمّ از زکوة است صدقه به واجب و مستحب هر دو گفته میشود ولی زکوة فقط اسم واجب است (مجمع) . درباره صدقه واجبی است ظاهراًاعم از واجب و نداب است. افعال صدقه از باب تفعل میاید. نحو . اقرب الموارد در علت این تسمیه گوید: که بنده به وسیله آن صدق عبودیّت خویش را اظهار میکند. * صَدُقَة: به فتح (ص) و ضم (د) مهریّه زن است جمع آن در قرآن صدقات آمده . یعنی مهر زنان را در حالیکه عطیهای است از جانب خدا، بدهید. شاید علت این تسمیه آن باشد که شخص با دادن مهر صدق احترام و حق زن یا دستور خدا را ظاهر میکند. * صدیق:رفیق.آن که دوستی و محبتش راست است . * صدّیق: پیوسته راست گو و راست کن صیغه مبالغه است طبرسی آن را بسیار تصدیق کننده حق و به قولی کثیر الصدق فرموده است. راغب آن را بسیار راستگو گفته و سه قول درباره آن نقل کرده است. کسی که اصلاً دروغ نمیگوید.آن که دروغ از او سر نمیزند که به صدق عادت دارد.آن که در قول و عقیده راست، و راستی خویش را به فعلش اثبات کند. نا گفته نماند: چون صدق در قول و فعل هر دو هست و صدّیق مبالغه کسی است که راست گو و راست کن باشد و خلاف راستی اصلا نگوید و نکند مؤید این مطلب آن است که صدّیق وصف پیامبران آمده و قول و فعل آنها همواره راست بوده است و نیز در وصف مریم آمده «صدّیقه» و این حاکی است که مریم در ولادت عیسی و در گفتارش دروغی ندارد و راست راست است. ، و در خصوص مریم نیز این کلمه به کار رفته است . * و ندایش کردیم کهای ابراهیم آن خواب را تصدیق کردی و در خارج به وجود آوردی. از این معلوم میشود که آن حضرت به ذبح امر نشده بود و گرنه «قَدْ صَدَّقْتَ» نمیآمد مگر پس از ذبح فرزندش. * . ما قبل آیه چنین است . مراد از این میثاق ظاهراً همان است که در آیه 81 آل عمران است. میشود گفت غرض از «صِدْقِهِمْ» میثاق است یعنی: خدا از آنها پیمان گرفت که یکدیگر را تصدیق و به هم دیگر یاری کنند تا این تمهید آن شود که از صادقین (پیامبران) درباره آن پیمان راست سؤال کند که آیا به آن عمل کردند یا نه؟ چنانکه میشود آن را از . تاستفاده کرد. و در «سئل» گذشت. صدیقون کدامند؟ نا گفته نماند صدّیق در قرآن مجید در وصف حضرت ابراهیم و یوسف و مریم به کار رفته چنانکه کذشت و در خصوص حضرت ادریس فرموده . اطلاق آن به حضرت یوسف گرچه از مرد مصری و رفیق زندانی یوسف است ولی قرآن آن را به صورت قبول نقل میکند. حتال که این را دانستیم، مقتضای آیه . آن است که صدّیقین غیر از پیامبران و گواهان اعمال اند زیرا که ظاهر آنها افاده تعدّد است. پس باید دید آنهاکدام اند در آیه دیگری میخوانیم . از این آیه به دست میآید که صدّیقون و شهداء اعمال هر دو یک صنف اند و به اعتبارآن که دروغ و خلاف را در اقوال و اعمالشان مدخلی نیست صدّیق و شهداء اند. گرچه پیامبران نیز صدّیق و شهید اند ولی چون این دو وصف منحصر به آنهانیست، باید گفت مراد از این سه گروه انبیاء دارای هر سه وصف نبوت، صدّیق و شهیدان اند ولی اوصیاء فقط دو وصف اخیر را دارند. «الصّالحین». تیز پیروان مخصوص آنها نی باشند. لذا منظور از «وَالَّذینَ آمَنُوا...» در آیه اخیر باید مؤمنان به خصوصی باشند که ایمان به خدا و رسل مقان صدّیق و شهید را به آنهاداده است. در المیزان از کافی از حضرت باقر علیه السلام نقل شده: نبی از ماست. صدّیق از ماست. شهداء و صالحین از ما اند . یکی از بزرگان درباره آیه اخیر فرموده: «وَالَّذینَ آمَنُوا...» صدیقون و شهداء نیستند بلکه ملحق به آنها هستند به قرینه «عِنْدِ رَبَّهُمْ» به نظر ایشان «لَهُمْ» راجع به «اَلَّذینَ آمَنوا» و ضمیر «اَجْرُهُمْ» راجع به صدّیقون و شهداء است یعنی برای مؤمنین به خدا و رسل اجری مثل اجر آن دو طایفه است. این نظر بسیار بعید است بلکه «اُولئِکَ هُمُ الصِّدّیقُونِ وَ الشُّهَداءذ» این دو وصف را به «اَلَّذینَ آمَنُوا...» منحصر میکند. مطلب همان است که گفتیم: باید «اَلَّذینَ آمَنوا» را گروه بخصوصی دانست. بعضیها گفتهاند: «واو» در «وَالشُّهَداءُ» استیناف و آن مبتدا و خبرش «عِنْدَ رَبِّهِمْ»است و «لَهُمْ اَجْرُهُمْ» خبر دوم است. در خاتمه: شاید «وَالَّذینَ آمَنُوا» در آیهاخیر به بعضی از بندگان خدا که از اوصیاء نیستند شامل باشد امثال شهیدان راه حق و غیر هم. صدقات درباره «اِنَّمَا الصَّدَقاتُ لَلْفُقَراءِ وَالْمَساکینِ» و محل مصرف هشتگانه صدقات در زکو» سخن گفتهایم به آنجا رجوع شود.
wikialkb: بِالصّدْق