بالدوین یکم, یا بالدوین بولون ( دهه ۱۰۶۰ میلادی – ۲ آوریل ۱۱۱۸ میلادی ) نخستین کنت ادسا از سال ۱۰۹۸ میلادی تا سال ۱۱۰۰ میلادی، دومین فرمانروای صلیبی و نخستین پادشاه اورشلیم از سال ۱۱۰۰ میلادی تا هنگام مرگش بود.
بالدوین از کودکی به خدمت کلیسا واگذار شده بود و از املاک موروثی خانوادگی محروم شده بود و پس از خارج شدن کسوت از روحانیت در نزد برادرش گادفری در لورن خدمت می کرد. [ ۱]
بالدوین همراه برادرانش گادفری و اوستاس سوم، کنت بولونی به جنبش صلیب پیوستند و عازم این سفر شدند. او که قصد بازگشت نداشت، در این سفر همسر و فرزندان خود را هم بهمراه برد. [ ۲] به عقیده رانسیمان، گادفری به علت حمایت های پیشنش از امپراتور در برابر پاپ به جای مسیر ایتالیا، مسیر مجارستان را انتخاب کرد. در اواخر ماه اوت او لورن را ترک کرده و پس از گذر از امتداد رودهای راین و دانوب در یکم اکتبر ۱۰۹۶ به مرز مجارستان رسید و پیکی را برای کسب اجازه برای گذر از قلمرو مجارها به دربار کالمان، پادشاه مجارستان فرستاد. پادشاه که پیش از این از سوی صلیبیون خسارت های زیادی متحمل شده بود پس از هشت روز، قرار ملاقات حضوری میان پادشاه و گادفری گذاشته شد. در اثر دیدار پادشاه و گادفری، او اجازه گذر سپاه صلیبی را به شرط به گروگان گذاشتن بالدوین و خانواده اش تا انتهای مسیر سپاه در خاک مجارستان را صادر کرد و مقرر کرد تا آذوقه و خواربار مورد نیاز آنان را با قیمت منصفانه تأمین کند. جارچیان و فرماندهان سپاه گادفری نیز با اخطار دادن به سپاهیان که هرگونه تعدی منجر به مرگ خواهد شد، سپاه را وارد قلمرو مجارستان کرده و در اواخر ماه نوامبر به رود ساوا در مرز بیزانس رسیده و با گذر آخرین فرد سپاه گروگان ها آزاد شده و سپاه به سوی بلگراد که از وقایع زمان پتر در پنج ماه پیش از این متروک شده بود، حرکت کرد. بیزانسی ها که از ورود آنان توسط مجارها پیش از این آگاهی یافته بودند ترتیب مسیر گذر و تأمین خواربار مورد نیاز را از پیش داده بودند و سپاه گادفری به همراهی فرستادگان فرماندار نیش، با آسودگی از میان بالکان گذشت. آنان در فیلپوپولیس بودند که اخبار هدایای گران قیمت امپراتور به هیو و احتمال زندانی بودن او، که موجب نگرانیشان شد را شنیدند. [ ۳] [ یادداشت ۱] آنان در ۱۲ دسامبر به سلیمبریا رسیدند و با برهم خوردن نظم سپاه و به بهانه در بند بودن هیو، به مدت هشت روز آبادی های اطراف را چپاول کردند. امپراتور با میانجگری و فرستادن دو فرانسوی تلاش کرد تا به این واقعه پایان دهد و با موافقت گادفری ادامه حرکت از سر گرفته شده و آنان در ۲۳ دسامبر به قسطنطنیه رسیدند و با درخواست امپراتور در بیرون از شهر در منطقه شمال شاخ زرین اردو زدند. امپراتور که از دیدن این سپاه بزرگ، مجهز و ورزیده که به گفته دخترش آنا کومننه، ممکن بود چشم طمع به شهر داشته باشند، نگران شده بود و در پی این بود اتا سریعاً از گادفری سوگند گرفته و سپاهش را از شهر دور سازد. او هیو، کنت ورماندوا را برای این امر به سوی گادفری فرستاد تا او را تشویق به ادای سوگند و دیدار با امپراتور کند اما گادفری که به علت سخنان بازماندگان سپاه پتر زاهد که گمان می کردند بیزانسی ها به آنان خیانت کرده اند نسبت به امپراتور بدگمان شده بود و همچنین پنداشت او مبنی بر اینکه بیعت جدید برخلاف بیعت سوگند وفاداریش به هاینریش چهارم قلمداد می شود و تمایلش به مشورت برای چنین موارد مهمی با دیگر صلیبیونی که در راه رسیدن به آنجا هستند، دعوت امپراتور را نپذیرفت. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبالدوین از کودکی به خدمت کلیسا واگذار شده بود و از املاک موروثی خانوادگی محروم شده بود و پس از خارج شدن کسوت از روحانیت در نزد برادرش گادفری در لورن خدمت می کرد. [ ۱]
بالدوین همراه برادرانش گادفری و اوستاس سوم، کنت بولونی به جنبش صلیب پیوستند و عازم این سفر شدند. او که قصد بازگشت نداشت، در این سفر همسر و فرزندان خود را هم بهمراه برد. [ ۲] به عقیده رانسیمان، گادفری به علت حمایت های پیشنش از امپراتور در برابر پاپ به جای مسیر ایتالیا، مسیر مجارستان را انتخاب کرد. در اواخر ماه اوت او لورن را ترک کرده و پس از گذر از امتداد رودهای راین و دانوب در یکم اکتبر ۱۰۹۶ به مرز مجارستان رسید و پیکی را برای کسب اجازه برای گذر از قلمرو مجارها به دربار کالمان، پادشاه مجارستان فرستاد. پادشاه که پیش از این از سوی صلیبیون خسارت های زیادی متحمل شده بود پس از هشت روز، قرار ملاقات حضوری میان پادشاه و گادفری گذاشته شد. در اثر دیدار پادشاه و گادفری، او اجازه گذر سپاه صلیبی را به شرط به گروگان گذاشتن بالدوین و خانواده اش تا انتهای مسیر سپاه در خاک مجارستان را صادر کرد و مقرر کرد تا آذوقه و خواربار مورد نیاز آنان را با قیمت منصفانه تأمین کند. جارچیان و فرماندهان سپاه گادفری نیز با اخطار دادن به سپاهیان که هرگونه تعدی منجر به مرگ خواهد شد، سپاه را وارد قلمرو مجارستان کرده و در اواخر ماه نوامبر به رود ساوا در مرز بیزانس رسیده و با گذر آخرین فرد سپاه گروگان ها آزاد شده و سپاه به سوی بلگراد که از وقایع زمان پتر در پنج ماه پیش از این متروک شده بود، حرکت کرد. بیزانسی ها که از ورود آنان توسط مجارها پیش از این آگاهی یافته بودند ترتیب مسیر گذر و تأمین خواربار مورد نیاز را از پیش داده بودند و سپاه گادفری به همراهی فرستادگان فرماندار نیش، با آسودگی از میان بالکان گذشت. آنان در فیلپوپولیس بودند که اخبار هدایای گران قیمت امپراتور به هیو و احتمال زندانی بودن او، که موجب نگرانیشان شد را شنیدند. [ ۳] [ یادداشت ۱] آنان در ۱۲ دسامبر به سلیمبریا رسیدند و با برهم خوردن نظم سپاه و به بهانه در بند بودن هیو، به مدت هشت روز آبادی های اطراف را چپاول کردند. امپراتور با میانجگری و فرستادن دو فرانسوی تلاش کرد تا به این واقعه پایان دهد و با موافقت گادفری ادامه حرکت از سر گرفته شده و آنان در ۲۳ دسامبر به قسطنطنیه رسیدند و با درخواست امپراتور در بیرون از شهر در منطقه شمال شاخ زرین اردو زدند. امپراتور که از دیدن این سپاه بزرگ، مجهز و ورزیده که به گفته دخترش آنا کومننه، ممکن بود چشم طمع به شهر داشته باشند، نگران شده بود و در پی این بود اتا سریعاً از گادفری سوگند گرفته و سپاهش را از شهر دور سازد. او هیو، کنت ورماندوا را برای این امر به سوی گادفری فرستاد تا او را تشویق به ادای سوگند و دیدار با امپراتور کند اما گادفری که به علت سخنان بازماندگان سپاه پتر زاهد که گمان می کردند بیزانسی ها به آنان خیانت کرده اند نسبت به امپراتور بدگمان شده بود و همچنین پنداشت او مبنی بر اینکه بیعت جدید برخلاف بیعت سوگند وفاداریش به هاینریش چهارم قلمداد می شود و تمایلش به مشورت برای چنین موارد مهمی با دیگر صلیبیونی که در راه رسیدن به آنجا هستند، دعوت امپراتور را نپذیرفت. [ ۴]
wiki: بالدوین یکم اورشلیم