بالادار


مترادف بالادار: طرفدار، حامی، بلندقد، بلند بالا، بلند قامت

متضاد بالادار: کوتاه قامت

لغت نامه دهخدا

بالادار. ( نف مرکب ) دارای بالا. بلند. متعالی. باعلو. || کشیده قامت. بلندبالا. بلندقامت :
سرو بالادار در پهلوی مورد
چون درازی در کنار کوتهی.
منوچهری.
|| حافظ و نگهبان بالا. محافظ و نگهدارنده جهت بالا.

فرهنگ فارسی

دارای بالا بلند

پیشنهاد کاربران

بپرس