بال بریده. [ ب ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) که بال وی قطع شد باشد. پرنده که بالش بریده باشند. بال کنده. || که پریدن نتواند. که بسبب قطع بال و پر نتواند که بپرواز آید : باز سفید روضه انسی چه فایده کاندر طلب چو بال بریده کبوتری.سعدی.