باغند
لغت نامه دهخدا
باغند. [ ] ( اِخ ) نام قلعه ای در خراسان قدیم که نام آن بدینسان درعالم آرای عباسی آمده است : غره شهر محرم از فرهادجرد سرجام سوار شده... بایلغار روانه گشتند ودر راه فرهادخان و امراء که یک منزل از قلعه باغندپس آمده بودند به موکب همایون پیوستند و اﷲ ویردیخان و گنجعلی خان نیز اردوی خود را انداخته با جمعی که اسب ایلغار داشته اند ایلغار کرده در سر پل هرات رودبه موکب همایون پیوستند. ( عالم آرای عباسی ص 570 ).
باغند. [ غ َ ] ( اِخ ) قریه ای از قرای واسط ( الانساب سمعانی ). تاج الاسلام آنرا از قرای واسط دانسته است. ( از معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ).
فرهنگ فارسی
نام قلعه ای در خراسان
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید