باغ سپید

لغت نامه دهخدا

باغ سپید. [ غ ِ س َ / س ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باغ روشن را گویند. باغی که صحن و دیوار آن سفید باشد. ( هفت قلزم ).

باغ سپید. [ غ ِ س َ ] ( اِخ ) نام باغی است. ( آنندراج ). ظاهراًباغ سپید، باغی سلطنتی بوده در بردع. ( از حاشیه وحید دستگردی بر خسرو و شیرین نظامی ص 95 ). باغی که نوشابه بکنار بردع ساخته بود. ( هفت قلزم ) :
سپیده دم ز لشکرگاه خسرو
سوی باغ سپید آمد روارو.
نظامی.

باغ سپید. [ غ ِ س َ ] ( اِخ ) باغی بوده است به هرات : و وقوع این واقعه هایله [ قتل بایسنقر سلطان ] در دارالسلطنه هرات ، در باغ سپید بود در شهور سنه سبع و ثلاثین و ثمانمایه ( 837 هَ. ق. ) و عمر او سی و پنج سال بوده. ( تذکره دولتشاه ، بنقل از سعدی تا جامی ص 555 ). و رجوع بباغ سفید شود.

فرهنگ فارسی

باغ روشن را گویند

پیشنهاد کاربران

بپرس