باطراوت

/bAtarAvat/

مترادف باطراوت: تازه، تر، خرم، شاداب

متضاد باطراوت: بی طراوت، پژمرده

برابر پارسی: شاداب، سرزنده

مترادف ها

clean (صفت)
روشن، پاکیزه، عفیف، طاهر، تمیز، پاک، صاف، زلال، نظیف، باطراوت

fresh (صفت)
اماده، جسور، با روح، سرد، خنک، زنده، شیرین، پر رو، خرم، سبز، تر و تازه، تازه، باطراوت، تازه نفس، با نشاط

juicy (صفت)
ابدار، باطراوت، بارانی، شاداب، پر اب، شیره دار

فارسی به عربی

شاب

پیشنهاد کاربران

آبدار
سرسبز
تروتازه
با طراوت. ( با + طراوت ) با تر و تازگی. رجوع شود به با، که در این جا معانی «دارایِ»، «صاحب»، «خداوند»، «مالک» و «ذو» را دارا می باشد. همچنین رجوع شود به طراوت.
مقایسه شود با بی طراوت ( بی + طراوت ) و توجه شود به واژه هائی چون باسلیقه ( با + سلیقه ) و بی سلیقه ( بی + سلیقه ) .

بپرس