باشی بوزوق

لغت نامه دهخدا

باشی بوزوق. ( ترکی ، اِ مرکب ) ( مرکب از باش بمعنی سر و بوزوق بمعنی پریشان ) چریک. حشردسته ای از سربازان مخصوص سلاطین عثمانی که به خشونت معروف بودند و بخصوص در جنگهای کریمه شرکت داشتند.

فرهنگ فارسی

دستهای از سرداران عثمانی

پیشنهاد کاربران

#اشتفان_تسوایگ در کتابش با عنوان #گریزبه_جاودانگی شرحی از جنگ سلطان محمد فاتح برای فتح قسطنطنیه میدهد و به باشی بوزوق ها هم اشاره میکند:
در ساعت یک پس از نیمه شب، سلطان ( ( = #سلطان_محمدفاتح ) ) فرمان حمله داد.
...
[مشاهده متن کامل]

پرچم بسیار بزرگی برافراشته شد و با فریاد الله الله هو الله صد هزار مرد مسلح با نردبانها و طنابها و قلابها به سوی باروی بیزانس هجوم آوردند.
صداهای طبل و شیپور و سنج و فریاد سربازان و غرش توپ خانه رعدآسا هیاهویی بی نظیر برپا کرده بود.
نخستین گروهی که به بارو حمله برد، بیرحمانه پس زده شد.
آنها �باشی بوزوک ها�سربازانی بودند که تقریبا نیمه برهنه، در جنگها نقش #سپربلا را داشتند و پیش از حمله قاطعانه سربازان زبده باید دشمن را خسته و درمانده می کردند
این افراد که نخست تعصبشان را سخت تحریک کرده بودند از نردبانها به بالای بارو می رفتند
ولی مدافعان از همان بالا به پایین پرتابشان می کردند و اگر جان به سلامت در می بردند، از نو شروع می کردند.
🖇آنها راه فرار و عقب نشینی نداشتند🖇
زیرا پشت سر این گله انسانی بی ارزش و مختص قربانی شدن، ارتش منظم قرار داشت که آنها را دوباره به جانب مرگی تقریبا حتمی سوق می داد

بپرس