باش کند
لغت نامه دهخدا
باش کند. [ ک َ ] ( اِخ ) نام رودخانه نزدیک دهی بهمین نام در دهستان گورائیم اردبیل. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).، باشکند. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز که در 24 هزارگزی خاور بستان آباد و 12 هزارگزی شوسه میانه به تبریز در جلگه واقع است. ناحیه ای است سردسیر با 349 تن سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
باشکند. [ ک َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل که در 48 هزارگزی جنوب باختری اردبیل و 15 هزارگزی شوسه اردبیل به تبریز در کوهستان واقع است. ناحیه ای است با آب وهوای معتدل و 307 تن سکنه و آب آن از چشمه و رودخانه باش کند تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
باش کند (اردوباد). باش کند ( به لاتین: Başkənd، تا ۱ مارس ۲۰۰۳ دیسر Disər، به ارمنی: Դիսար دیسار ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان اردوباد واقع شده است. باش کند ۴۱۵ نفر جمعیت دارد.



wiki: باش کند (اردوباد)
باش کند (خوجالی). باش کند ( به لاتین: Başkənd ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان خوجالی واقع شده است. [ ۱] [ ۲]

wiki: باش کند (خوجالی)
باش کند (شهرستان لیلک). باش کند ( به لاتین: Beshkent ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان لیلک واقع شده است. [ ۱] باش کند ۳٬۶۱۰ نفر جمعیت دارد و ۷۸۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.



wiki: باش کند (شهرستان لیلک)
باش کند (کلبجر). باش کند ( ترکی آذربایجانی: Başkənd ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آرتساخ است که در استان شاهومیان واقع شده است.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

wiki: باش کند (کلبجر)
پیشنهاد کاربران
در پاسخ به امیر، همانطور که خارجی ها در مورد ایرانیان فکر می کنند. ه ایرانیان بل شتر به این ور و اون ور می روند.
فارسها عزیز هم فکر می کنند. که تورکها بیابانگرد بودند و پایتخت نداشتند.
باش کند ( باش کند ) بش مثل آشپزباشی، اون باشی ( ده باشی ) یوز باشی، مین باشی، اوباش، باباش
... [مشاهده متن کامل]
کند ( روستا ) مثل قورد کندی، تازاکندی
فارسها عزیز هم فکر می کنند. که تورکها بیابانگرد بودند و پایتخت نداشتند.
باش کند ( باش کند ) بش مثل آشپزباشی، اون باشی ( ده باشی ) یوز باشی، مین باشی، اوباش، باباش
... [مشاهده متن کامل]
کند ( روستا ) مثل قورد کندی، تازاکندی
باشکند یعنی پایتخت به تورکی
Başkent
Başkənd
Başkent
Başkənd
باشکندمحل زایش پدرم بوده خودش تعریف میکرددرانزمان بقدری برف میباریدکه درخانه رابزوربازمیکردیم وباپارومسیررفت وامدرابازمیکردیم باشدتاروزی که بتوانیم ازباشکندزیبادیدن کنیم