باشو غریبه کوچک

دانشنامه آزاد فارسی

باشو غریبۀ کوچک (سینما)
فیلمی ساختۀ بهرام بیضایی در ۱۳۶۷ش. از آثار ماندگار سینمای ایران که با تحسین منتقدان روبه رو شد. فیلم باشو... داستان پسرکی است که در جریان بمباران خانوادۀ خود را از دست می دهد و به جایی دور از منطقۀ جنگی در شمال کشور می رود. او به خانۀ زنی به نام نایی، که شوهرش در سفر است، پناه می برد. نایی به رغم مخالفت اطرافیانش باشو را می پذیرد و می کوشد تا با او ارتباط برقرار کند. پس از مدتی پسرک به نایی خو می گیرد و شوهر نیز پس از بازگشت از سفر به گرمی با او روبه رو می شود. بازی نظرگیر سوسن تسلیمی از امتیازهای دیگر این فیلم است.

پیشنهاد کاربران

باشو، غریبه ی کوچک فیلمی است به کارگردانی و نویسندگیِ بهرام بیضایی، ساختهٔ سالِ ۱۳۶۴. این فیلم، پس از چند سال توقیف، نخستین بار در ۲۳ بهمنِ ۱۳۶۸ به نمایشِ عمومی درآمد.
باشو، غریبه ی کوچک در رأی گیری های گوناگونی از سینماگران و ناقدانِ سینمایی بهترین فیلمِ تاریخِ سینمای ایران شناخته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

در یکی از بمباران های جنوبِ ایران در جریانِ جنگِ ایران و عراق پسرکی به نامِ باشو، که ویرانیِ خانه و خانواده اش را به چشم دیده، خود را به پشتِ یک باری می اندازد و در آن خوابش می برد و هنگامی که چشم می گشاید به شمالِ ایران رسیده است. از ترسِ انفجارهای عملیاتِ راه سازی می گریزد و در آن سوی بیشه به شالیزارِ زنی به نامِ نایی می رسد که با دو فرزندِ خردسال و در غیابِ شوهرش زندگی و کار می کند. نایی به باشو نان و آب می دهد و می کوشد بداند کیست و زبانش را بفهمد. امّا زبانِ پسرک برای او قابلِ فهم نیست؛ همچنان که باشو هم نمی تواند زبانِ محلّیِ او را دریابد. باشو در عوضِ محبت های نایی می کوشد به او در کارها کمک کند و گمان می کند این خواستِ شویِ در سفرِ نایی هم هست؛ غافل از آن که شوهر نایی با حضور این غریبه در خانه شان مخالف است. باشو، با کشف این موضوع، از خانه می رود؛ ولی نایی او را زیر باران می یابد و با کتک بازمی آورد. کمی بعد نایی بیمار می شود و باشو به جایش خانه را می گرداند و چون از بهبودش نگران است برایش به شیوهٔ جنوبی خود تشت می زند. نایی در نامه ای به شوهرش می گوید باشو را به جای پسر پذیرفته و نان او را از غذای خود خواهد داد. روزی سرانجام شوهر بازمی گردد و باشو با او روبرو می شود. پدر، که دست راستش را در سفر از دست داده، می پذیرد که باشو به جای دست او باشد و همهٔ خانواده یک صدا می روند که گراز را از مزرعه بتارانند.
«. . . باشو غریبه ی کوچک در زمانی ساخته شد که فیلمسازان شاخص به جا مانده از زمان پیش از انقلاب برای ادامه ی بقا در سینمای پس از انقلاب به ساخت فیلم هایی با محوریت کودکان روی می آورند تا از گزند احتمالی تیغ سانسور ایمن تر باشند . . . . » بیضایی در گفتگویی با ماهنامهٔ فیلم دربارهٔ چگونگی شکل گیری ایده اولیه فیلم می گوید که در سال های جنگِ ایران و عراق، هرگاه به شمال کشور سفر می کرده و پناهندگان و مهاجران جنگی را که از جنوب کشور بدان جا مهاجرت کرده بودند، می دیده؛ از خود می پرسیده که اولین جنوبی که به شمال آمده، چه احساسی داشته، چه افکاری در ذهن او گذشته، چگونه حرف هایش را به دیگران منتقل کرده و چطور با آن محیط سازش پیدا کرده است؟ وی در همان مصاحبه می گوید که ایده اصلی فیلم از سوسن تسلیمی است که مضمون اولیه را در طرح کوتاهی، با بیضایی در میان می گذارد و بیضایی از او می خواهد که خودش داستان آن را بنویسد. سوسن تسلیمی داستانِ کوتاهی می نویسد که تفاوت هایی با فیلم نامه فعلی داشته و از جمله، تأکید بیشتری بر وقایع جنگ جنوب داشت. بیضایی که گمان می کرده در آن برهه، نیازی به چنین داستانی نیست، بر اساس همان طرح اولیه، داستان دیگری می نویسد و به کانون پرورش فکری می دهد که تصویب می شود.

باشو غریبه کوچک
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/باشو،_غریبه_کوچک

بپرس