باشمقدار

لغت نامه دهخدا

باشمقدار. [ م َ ] ( نف مرکب ) ( ص ) مرکب از باشماق ( باشمق ) ترکی و دار مخفف دارنده فارسی. یعنی کفشدار. محافظ و نگهدارنده پاافزار. باشماقچی. کفشدار. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به باشماغچی و باشماقچی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس