باشعور

/bASo~ur/

مترادف باشعور: بخرد، خردمند، شعورمند، عاقل، فهیم، لبیب، فهمیده

متضاد باشعور: بی شعور، کم خرد

برابر پارسی: هوشیوار

معنی انگلیسی:
intelligent, having common sense, endowed, of sense, having commom sense

پیشنهاد کاربران

کسی که در عواقب امور می اندیشد و راه صحیح را بر می گزیند.

بپرس