باشرم

فرهنگ فارسی

خایه و بیضه

جدول کلمات

آزرمگین

پیشنهاد کاربران

باشرم ؛ باحیا. مقابل بی شرم :
همان کارداران با شرم و داد
که دارای دادارشان کار داد.
فردوسی.
یکی آنکه باشرم و باخواسته ست
که جفتش بدو خانه آراسته ست.
فردوسی.
نگه کرد باید که فرزند اوی
...
[مشاهده متن کامل]

کدام است باشرم و باگفتگوی.
فردوسی.
نگر تا کدام است با شرم و داد
ز مادر که دارد ز خاقان نژاد.
فردوسی ( شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 5ص 2106 ) .
حورا تویی ار نکو و باشرمی
گر شرم کند نکو بود حورا.
ناصرخسرو.
که بیدار و باشرم و آهسته بود.
نظامی.

فا
محجوب وشرمگین . ( برهان ) . مخفف "فاوا" است . ( فرهنگ نظام ) .
فا . .
ازرمگین
شرمناک
فا