باش اچق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
در کتاب سفرنامه ناصرالدین شاه به فرنگ در صفحه ۲۳۸ او نوشته:
"جمعیتی از طوایف و ملل مختلفه ایستاده بودند چرکس، لکزی، ارمنی، گرجی، مسلمان، داغستانی از اهل باش آچق فرنگی و غیره. این ممالک جزء باش آچق است یعنی سر برهنه واقعا هم اینطور است کل اهالی باش آچق سر برهنه هستند ابدا زن و مرد و بچه عادت ندارند کلاه سر بگذارند"
... [مشاهده متن کامل]
"جمعیتی از طوایف و ملل مختلفه ایستاده بودند چرکس، لکزی، ارمنی، گرجی، مسلمان، داغستانی از اهل باش آچق فرنگی و غیره. این ممالک جزء باش آچق است یعنی سر برهنه واقعا هم اینطور است کل اهالی باش آچق سر برهنه هستند ابدا زن و مرد و بچه عادت ندارند کلاه سر بگذارند"
... [مشاهده متن کامل]
باش آچق یا باش آچیق به زبان ترکی به معنی : سرباز ، کسی یا چیزی که سرش باز باشد به زنی که چادر و روسری بر سر نداشته باشد "باش آچق" یا "باشی آچق " می گویند . مثل اؤزی آچق " به معنی رو باز . البته در اینجا اسم خاص نام دهی است .