رضا گلین شریف دینی
باش: در زبان فارسی به معنای ماندن است که در مواقع دستوری به کار می رود. البته گاهی هم در جایگاه عاطفی قرار می گیرد برای مثال در برخی از مناطق غربی مازندران برای راهی کردن افراد کلمه "باش" را به کار می برند که یعنی برو. جالب این که همین کلمه "برو" در مناطق شرقی مازندران به معنی آمدن است یعنی بیا!
... [مشاهده متن کامل] نمیدونم ریشه کلمه چیه ولی در ترکی چه استانبولی چه آذربایجانی باس به معنی سر بدن ، یا والا است
باز هم می گویم در ِ لغت نامه دهخدا گفت شده
واژه باش
باش. ( ترکی ، اِ ) به ترکی به معنای سر، رئیس و سرور آمده است. ( یادداشت مؤلف ) بمعنی سر که به عربی رأس گویند. از لغات ترکی. ( غیاث اللغات ) . دزی این کلمه ترکی را برابر �شف � فرانسه آورده است : باش التجار یا رئیس التجار. . . رجوع به دزی ج 1 ص 49 شود
... [مشاهده متن کامل] البته درباره واژه های پارسی که در زبان عربی مثلا مثل واژه پاپک رو بابک می خوانند اعراب واژه باش هم به احتمال خیلی زیاد همان واژه پاش بود که در زبان اعراب به باش تغییر کرده باز می گویم به احتمال خیلی زیاد تغییر کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
واژه پاش
معادل ابجد 303
تعداد حروف 3
تلفظ pāš
نقش دستوری بن حال
ترکیب ( بن مضارعِ پاشیدن )
مختصات ( اِمص . )
آواشناسی pAS
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
واژه ی پاش از ریشه ی واژه پاشیدن است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه پاشیدن *pers - ( �پاشیدن ) . پریشیدن ( parišidan ) و پریش ( pareš ) دراوستایی 𐬞𐬀𐬭𐬱𐬎𐬌𐬌𐬀 ( paršuiia ) ، سانسکریت पृषत् ( pṛṣat ) .
منابع ها. فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگ ریشه واژگان فارسی
فرهنگ پهلوی به فارسی - بهرام فره وشی
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
مترادف ومتضاد زبان فارسی
فرهنگِ سَنسکریت فارسی
فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
واژه باش
معادل ابجد 303
تعداد حروف 3
تلفظ bāš
نقش دستوری بن حال
ترکیب ( بن مضارعِ باشیدن )
آواشناسی bAS
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه وش
... [مشاهده متن کامل]
معادل ابجد 306
تعداد حروف 2
تلفظ vaš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) ‹وشت› [قدیمی]
مختصات ( وَ ) [ گیل . ] ( اِ. )
آواشناسی vaS
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه وش که از ریشه ی واژه ی پارسی وشت یا در پارسی باستان وَیْشتی یا در اوستا وَهیشتَ در لغت نامه دهخدا گفت شده باش در ترکیب �لولی باش � که در شاهد ذیل آمده است ، ظاهراً لهجه یا تحریفی از �وش � پساوند مشابهت و همانندی است👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پارسی نو ( برپایه ریشه های پارسی باستان/ایرانی باستان ) به معنای �بهترین� است که برگرفته از واژه پارسی باستان �وَیْشتی� ( به پارسی باستان:𐎺𐎡𐏁𐎫 ) باشد که با حالت صفت عالی وشت یا �وَهیشتَ� ( به اوستایی: 𐬬𐬀𐬵𐬌𐬱𐬙𐬀، آوانگاری: vahišta ) مرتبط باشد که در اوستایی یافت می شود.
البته این هم در لعنت دهخدا گفت اگر شجاع الدین عقل غالب آید نفس لولی باش لوند شکل هر جانشین یاوه رو را اسیر کند. ( کتاب المعارف ) . || امر به باشیدن. رجوع به باشیدن شود.
البته باش. ( ترکی ، اِ ) به ترکی به معنای سر، رئیس و سرور آمده است. ( یادداشت مؤلف ) بمعنی سر که به عربی رأس گویند. از لغات ترکی. ( غیاث اللغات ) . دزی این کلمه ترکی را برابر �شف � فرانسه آورده است : باش التجار یا رئیس التجار. . . رجوع به دزی ج 1 ص 49 شود.
منبع لغت نامه دهخدا
باش. ( ترکی ، اِ ) به ترکی به معنای سر، رئیس و سرور آمده است. ( یادداشت مؤلف ) بمعنی سر که به عربی رأس گویند. از لغات ترکی. ( غیاث اللغات ) . دزی این کلمه ترکی را برابر �شف � فرانسه آورده است : باش التجار یا رئیس التجار. . . رجوع به دزی ج 1 ص 49 شود
باش در ترکی به معناس سر و رئیس هست چراکه یوزباشی یعنی فرمانده ۱۰۰ نفر ، معنی دیگر آن نفر هست چرا که کاچ باش سینیز یعنی چند سر و چند نفرید ، این کلمه در آشپزباشی یعنی سر آشپز نیز به کار رفته که کلمه ای ترکیست.
یه چی بگم چقدر پان ترکیسم ها آدم دروغگویی بدون تحقیق مثلا مثل رهبر شل مغزشان آتاتورک که می گوید در زمان هنوز قدیمی ترین دنیا یعنی تمدن شهر آراتا یا اَرت کشف نشد البته من بطق یونسکو گفتم قدیمی ترین سومری
... [مشاهده متن کامل] این دید این تمدن قدیمی گفت اینا ترک هستند بعد خودشان گفتند این طور نیست هنوز این جماعت بدو ن تحقیق هنوز حرف خودشان می زند مثل واژه باش یک واژه کهن پارسی رو غیر ایرانی دیدن خیلی خیلی بی انصافی است. تمام
ریشه اصلی واژه باش واژه تاس هست
تاس :ظرف آب حمام
تاس/طاس: این واژه فارسی است و طبعاً املای آن بایستی تاس باشد. اما در متون قدیم غالباً به صورت معرب آن طاس آمده است. البته هر دو صورت صحیح است ولی امروزه بهتر است که به صورت تاس نوشته شود.
... [مشاهده متن کامل]
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۹۸.
یعنی این واژه باش صد درصد پارسی است
منبع. https://en. m. wiktionary. org/wiki/باش
( باش ) یعنی آره یا انجام دادن اوستایی است لطفا انتشار بدهید
( باش ) یعنی انجام دادن در اوستایی است
کتاب واژگان اوستایی منبع این باش پارسی است منبع . https://ketabnak. com/book/107184/فرهنگ - واژه - های - اوستا - جلد - 4 - فهرست
واژه صد درصدر پارسی است هیچ کدام زبان ترکی نیست لینک https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=tr&text=باش&op=translate - - - -
- https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=az&text=باش&op=translate - - - - - -
... [مشاهده متن کامل]
____
https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=kk&text=باش&op=translate - - - - -
https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=ky&text=باش&op=translate ________
https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=uz&text=باش&op=translate _______
________
https://translate. google. com/?hl=fa&sl=fa&tl=tk&text=باش&op=translate
در تمام لینک ها باش از ترکی استانبولی و ترکی آذری و ازبکی و قرقیزی و قزاقی و ترکمنی در تمام این زبان واژه باش نیست در نتیجه واژه باش هزار درصد پارسی است.
در هیچ زبان ترکی واژه نیست حتی واژه نزدیک این واژه هم نیست این در عربی هم نیست حتی واژه واژه نزدیک این واژه در نتیجه صد درصدر پارسی است .
واژه باش کاملا پارسی است چون درترکی می شود بومک این واژه از زبان پارسی در زبان ترک هی عزیز ایران رفت است این واژه یعنی باش صد درصد پارسی است اما واژه مشترک ما با از زبان های سکایی یا کوشانی که وارد زبان
... [مشاهده متن کامل] قوم عزیز ترک شد بیشتر واژه پارسی با ترک مشترک هستیم یا از خود پارسی هستند یا قوم های آریایی ایرانی تبار سکایی سغدی تخارها کوشانی هستند.
همانگونه که اودن در پایان کُنِش ( فعل ) بیاید در بُن کنون به آی دگرگون می شودمانند:
آسودن می شود آسای
زدودن می شود زدای
بودن هم می شود بای که در گذر زمان به باش دگرگون شده
باش از باشیدن میاد
باش یا باشه: یعنی اوکی
باش: مانند: فردا اینجا باش
باشید:جمع هست یعنی جمعا باشید.
باشد :مانند:این چیز باید اینجا باشد.
این واژه کاملا آریایی هست فارسیه
باش فعل مضارع امری است که به شخصی یا چیزی دستور بودن می دهد . از مصدر بودن .
باش ، معمولا باشنده را خطاب می دهد.
مترادف باش = بشو . بمان .
بقا ، ماندن
باش راس ، رئیس و سر
این کلمه در ترکی به معنای سر هم می باشد که البته احتمالا از کلمه بوآش وارد این زبان گشته است بوآش در فارسی میانه یعنی قله و بلندای هر چیزی
در کردی به باش به معنی خوب و بهتر آمده است.
باش. ( زبان مازنی ) ، پیروز، چیره.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)