چو باسک کند ماه من از خمار
قرار از مه نو نماید فرار.
لبیبی ( از شعوری ).
ای برادر بیار کاسه می چند باسک زنم ز خواب و خمار.
طیان مروزی ( از جهانگیری و آنندراج ). || خواب آلودگی. ( ناظم الاطباء ).
باسک. ( اِخ ) یکی از دهستانهای هفت گانه بخش سردشت شهرستان مهاباد که در جنوب خاوری بخش واقع و هوای آن معتدل و نسبةً سالم میباشد. از شمال بدهستان کلاس و بریاجی و از جنوب بدهستان بانه و مرز عراق و از خاور بدهستان کلاس و نماشیر بانه و از باختر به دهستان بریاجی و آلان محدود میشود. موقعیت دهستان کوهستانی و جنگلی است و درختان میوه جنگلی بسیار دارد، بطوریکه اهالی معاش خود را از فروش میوه ها تأمین میکنند. آب قراء از چشمه سار و رودخانه زاب کوچک تأمین میشود، زراعت این منطقه کم است. در بعضی از قراء گله داری نیز رواج دارد. دهستان باسک از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 2670 تن و قرای مهم آن عبارتند از: کریوس ، شلماش ، کوله سرپایین و بالا، نیسک آباد. صنایع دستی زنان آن جاجیم و جوراب بافی و محصول عمده آن میوه جنگلی و محصول دامی و جزئی غلات و توتون است. مرکز دهستان قریه فلطه میباشد. راههای آن تمام مالرو و پیاده رو جنگلی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
باسک. [ س ُ ] ( اِ ) به هندی نام ماری است. ( تحقیق ماللهند ص 114 س 17 ) ماری است. نزد مورخین هنود نام پادشاه ماران. ( غیاث اللغات ).
باسک. [ س ُ ] ( اِ ) نام یکی از سرهای هفتگانه مار. و منها نشذُ یسکنه ناگ الحیات ُ واسماء سرهای هفتگانه این است : اننت ، باسُک ، دکشک ، کرکوتک ، مهاپذم ، کنبل ، اشوتر. ( ماللهند ص 123 س 20 ).
باسک. ( اِخ ) یکی از طوایف اسپانیا که در فعالیت و هوش شهرت یافته اند. این قوم از بقایای نژاد ساکن شبه جزیره ایبری میباشند و در جهت غربی سلسله کوههای پیرنه و در اسپانیا سکونت دارند. تعداد جمعیت این قوم حدود ششصد هزار تن است که در نواحی گپوزکوا و بیسکای و آلاوه و ناوار سکونت دارند. گروهی از این طوایف را که ساکن فرانسه هستند، در حدود دویست هزار تن شمرده اند که درحوالی لابورد و ناوار سفلی و سول سکونت دارند. این طوایف بتدریج مغلوب اقوام مهاجم شده اند و نژاد آنان نیز اختلاط یافته است. آنچه مسلم است اینست که این قوم پس از سکونت در این ناحیه هرگز بطور کلی تسلیم و تابع هیچیک از اقوام مهاجم از قبیل رومن ها و اقوام بربر و ویزیگت ها و اعراب نشدند وهمیشه کوشش داشتند خود را مستقل و تا حدی آزاد نگاهدارند. معذلک مقتضیات زمان آنانرا مجبور به آموختن زبانهای فرانسه و اسپانیولی و فراموش کردن زبان اصلی خویش کرد. با همه اینها هنوز بیشتر آداب و رسوم و از جمله رقص ها و تفریحات ملی خود را نگهداشته اند. رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی تحت عنوان باسق شود.بیشتر بخوانید ...