لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
باسمچی به معنی ریسنده بافنده قدیم از روی
کار فامیلی و برمیداشتن باس چیزی که تو ریسندگی و مچ چیزی که نخهارو نگه میداره
که در اصل باسمچ در لغت نامه
کار فامیلی و برمیداشتن باس چیزی که تو ریسندگی و مچ چیزی که نخهارو نگه میداره
که در اصل باسمچ در لغت نامه