بازیگوشی

/bAziguSi/

مترادف بازیگوشی: تفنن جویی، سربه هوایی، شیطنت

معنی انگلیسی:
coquetry, lark, mischief, wantonness

پیشنهاد کاربران

یعنی لذت و رهایی مثل باربی god bless America :
رستوران :اوه مثل لیانا و الکسا کع جای دوتا پسر گرفتم تو باربی در قصر الماس
کافه یا کاباره :مثل شرکت 2 گربه ی چکمه پوش
اپرا :مثل ایدن تو باربی در سرود کریسمس
...
[مشاهده متن کامل]

تئاتر: مثل آناستازیا در حالت مصططرب برای ملاقات با ملکه مادر
کنسرت :مثل آلوین و سنجاب ها یا باربی
سینما: مثل جاسپر در قصه های جزیره
زنده باد شیطنت لذت

Fool around
بی اعتنایی به حرف و سخنان بزرگترها. بی توجهی نسبت به سخنان دیگران