بازیگری کردن. [ گ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) عمل بازیگری. به مجاز حیله بازی. شعبده بازی : پیش دختر نشست روی بروی تا چه بازیگری کند با شوی.نظامی ( هفت پیکر ص 330 ).