بازی شب

لغت نامه دهخدا

بازی شب. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) آتشبازی کردن. || بیرون آوردن صورتها، و این را هفت بازی گویند. ( آنندراج ). هفت بازی است که در شب بازند چون آتشبازی و خمربازی و برآوردن صورتها و غیره. ( هفت قلزم ). || خمر نوشیدن. ( آنندراج ). || خمربازی. ( هفت قلزم ).

فرهنگ فارسی

آتش بازی بیرون آوردن صورتها

پیشنهاد کاربران

بپرس