بازی رفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) یا بازی شدن. با کسی رفتاری کردن. معامله پیش آوردن. بنحوی خاص معامله کردن : کجا آن عدل و آن انصاف سازی که با فرزند از اینسان رفت بازی.نظامی.