بازگیری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
بازگیری. ( اِخ ) دهی است از دهستان میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در 12 هزارگزی باختر راه شوسه عمومی تربت حیدریه به نیازآباد واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و حدود پنجاه تن سکنه ، محصول آن غلات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. آب آن از قنات تأمین میشود. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. ضبط کردن مال کسی، مصادره.
مترادف ها
باز گرفتن، بازگیری، صرفنظر کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید