بازگویی. ( حامص مرکب ) سخن گفته بازگفتن. ( آنندراج ). تکرار سخن کردن : سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیادل پر هزار حسرت به امید بازگویی.نظیری نیشابوری ( از آنندراج ).
repetition (اسم)تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجامiteration (اسم)گفتن، تکرار، باز گویی، باز گوiterance (اسم)تکرار، باز گوییrestatement (اسم)باز گویی، بیان مجدد